چکیده کتاب اشتباهات بزرگ اثر مایکل باتنیک
درس های ارزشمندی که بدون پرداخت هزینه دریافت می کنیم
همه ما دچار اشتباهات مالی می شویم. از جریمه های کوچک مالی تا گرفتاری هایی که تا حدودی برای ما عذاب آور می شوند. حتی بزرگترین سرمایه گذاران هم ممکن است اشتباه کنند. در این کتاب مایکل باتنیک تعدادی از سرمایه گذاران برجسته را در نظر گرفته و ما را از سرمایه گذاری های اشتباه آنها باخبر می کند تا با مشاهده آنها بتوانیم بدون پرداخت هیچ هزینه ای از تجارب این بزرگان سرمایه استفاده کنیم.
تحلیل های تکنیکال مفیدند اما عاری از خطا نیستند
مردم تلاش می کنند اتفاقات را به نحوی توضیح داده و برای هر چیز فرمولی بیایند. اما زندگی و رویدادهای آن پیچیده تر از آن است که در قالب یک فرمول ساده بگنجد. بنجامین گراهام سرمایه گذار بزرگ و نویسنده کتاب “سرمایه گذار هوشمند” توضیح می دهد که این امر در مورد سرمایه گذاری نیز صادق است. او که به عقیده وارن بافت نویسنده بزرگترین کتاب در مورد سرمایه گذاری می باشد در توضیح این مطلب می گوید که قیمت هر شرکت بیش از ارزش آن نوسان دارد. به این معنی که سهم های یک شرکت ارزش آن شرکت را نشان نمی دهد زیرا ترکیبی از درآمد، دارایی و قابلیت های آتی آن است.
علت تفاوت در قیمت و ارزش یک شرکت در این است که انسان قیمت ها تعیین می کند اما ارزش ها توسط کسب و کار مشخص می شوند. با توجه به این موضوع که انسان احساسی عمل می کند ولی بر کسب و کار، احساس تاثیری نمی گذارد قیمت و ارزش تفاوت چشمگیری دارند. مثلا با کاهش قیمت سهم شرکت جنرال الکتریک از 1/87 میلیارد به 784 دلار، گراهام معتقد بود که اتفاق بزرگی برای این شرکت پیش نیامده و تنها دیدگاه سرمایه گذار به این قیمت جهت داده است. اما بنجامین گراهام هم قادر نبود فرمول ثابتی برای بازار سرمایه گذاری ارائه دهد به گونه ای که تحلیل های او در جایی باعث نابودی خودش گردید. در دهه 1920 حس کرد قیمت ها و ارزش ها با هم هماهنگی ندارند به همین دلیل برخلاف شرایط بازار سرمایه گذاری کرد. تا حدودی حق با او بود اما قضاوت او در مورد میزان افت بازار اشتباه بود و این تحلیل اشتباه سبب شد گراهام 70% از دارایی خودش را از دست بدهد. این تجربه ثابت کرد هیچ قانون ثابتی بر بازار سرمایه گذاری حاکم نیست.
اشتباه در مدیریت ریسک حتی برای سرمایه گذاران فصلی هم خطرناک است
قانون معروفی در سرمایه گذاری وجود دارد که می گوید، “ارزان بخر، گران بفروش”. اما جالب اینجاست “جسی لیورمور” که این قانون را بنیان گذاشت خودش به شدت عاشق ریسک های غیر منطقی بود. او در سال 1877 در ماساچوست متولد شد و در سن 23 سالگی به نیویورک رفت. آنجا به کار سرمایه گذاری در بورس مشغول شد و همان هفته اول 50.000 دلار سود کرد. اما چندین بار دچار اشتباهات بزرگی شد. برای مثال در سال 1901 لیورمور 1000سهم از فولاد ایالات متحده و 1000سهم از راه آهن سانتافه را به صورت استقراضی فروخت. در سرمایه گذاری فروش استقراضی متضاد خرید است. در این روش شما افت سهام را پیش بینی می کنید به این امید که از تفاوت قیمت سود ببرید. این روشی بسیار پرخطر است و لیورمور نیز با این کار کل دارایی اش یعنی 50.000 دلار را از دست داد. علاوه بر این 500 دلار هم به کارفرمایش مقروض شد. او با تمام استعدادها و نواقصش به کار سرمایه گذاری ادامه داد و بارها دچار شکست و پیروزی شد. اما در نهایت توانست ثروتی معادل 1/4 میلیارد دلار به دست بیاورد .
لیورمور یکی از ثروتمندترین مردان جهان
در سال 1932 که بازار سهام به پایین ترین حد خود رسید آنقدر افت قیمت مشهود بود که برای همگان اصلاح و صعود بازار قطعی به نظر می رسید. البته این افزایش قیمت رخ داد اما جسی لیورمور که انتظار داشت افزایش قیمت بیش از این باشد به ریسک خود ادامه داد اما این اتفاق نیفتاد و او برای چندمین بار تمام دارایی اش را از دست داد. این بار طاقت نیاورده و در 29 نوامبر 1940 خودکشی کرد. واقعا مهم ترین راهبرد مدیریت ریسک چیست؟ تنوع بخشی؟
سرمایه گذاری های متمرکز، سرمایه گذاری پر ریسک!
تنوع بخشی در سرمایه گذاری چیست؟ فرض کنید مبلغ زیادی سرمایه دارید که می خواهید آن را وارد بازار سرمایه کنید. برای شروع سهم ده شرکت را خریداری می کنید. اما سهم یکی از شرکت ها افت کرده و 10% از سرمایه خود را از دست می دهید. حال اگر سهم 100 شرکت را می خریدید تنها 1% از سرمایه خود را از دست می دادید. این یعنی تنوع بخشی.
تنوع بخشی موضوعی بود که صندوق سرمایه گذاری سکویا باید به آن توجه بیشتری می کرد. سکویا از موفق ترین صندوق های سرمایه گذاری است که سرمایه گذاری های بلندمدت در حجم بالا را ترجیح می دهد. اولویت دادن به سهم های قوی متضاد موضوع تنوع بخشی است اما در بازار پاسخ مثبتی داده است. صندوق سرمایه گذاری سکویا که در سال 1970 با 10.000 دلار شروع کرد اکنون ارزشی برابر 4 میلیون دلار دارد. اما در سال 2010 تجربه سختی داشت. در این سال سکویا خرید سهم شرکت والینت را با 16 دلار شروع کرد و تا پایان سال 70% افزایش قیمت داشت. اما فاجعه ای در راه بود. سکویا شرکت والینت را به عنوان یک شرکت موفق به مشتریانش معرفی کرد اما والینت کسب و کارش در زمینه خرید دارو و بالا بردن قیمت آنها بود. اما در سال 2013 دارویی برای درمان مسمومیت با سرب که هزینه آن 950 دلار بود یک شبه به 27000 دلار رسید. در این اثنا سهام والینت 31% سقوط کرد. یک ماه بعد به دلیل انتشار خبر تقلب والینت در حسابداری سهام این شرکت 19% دیگر سقوط کرد. سکویا که متوجه این شرایط شد بزرگترین سهم شرکت را که مربوط به والینت می شد فروخت و 90% ضرر کرد. درسی که از این اتفاق می گیریم این است که تمرکز سرمایه در یک مکان همان قدر که می تواند به یکباره سودآور باشد، به همان میزان می تواند یکباره کل سرمایه شما را نابود کند.
در معاملات تجاری، احساسات می توانند بر تصمیمات ما حاکم شوند
مارک تواین رمان نویس برجسته ای بود که سبکی جذاب در نوشتن داشت. او همانند هر هنرمند دیگری احساساتش بر منطقش غالب بود. اعتقاد او بر این بود” هرگاه عاشق شدید قلبتان باید درگیر باشد نه عقلتان”. این در دنیای داستان جایگاه مناسبی داشت اما برای سرمایه گذاری قطعا نصیحت نامناسبی بود. در برحه ای از زمان شروع به سرمایه گذاری کرد. او عاشق مخترعان بود و به همین دلیل در دهه 1870 حدود 42000 دلار روی یک فناوری نوین به نام کالوتایپ سرمایه گذاری کرد. چارلز اسنایدر مخترع این فناوری معتقد بود که اختراع او می تواند صنعت تصویرسازی را متحول کند و تواین این نظریه را پذیرفت. اما اسنایدر یک متقلب دروغگو بود و تواین ضرر زیادی کرد. این عدم اعتماد او به مخترعان سبب شد این بار پیشنهادهای خوبی را رد کند. زمانی که سخنرانی پرشور الکساندر گراهام بل را شنید و بل به او پیشنهاد سرمایه گذاری با نازل ترین قیمت ممکن را داد تواین آن را رد کرد. و این بار با رد یک پیشنهاد ضرر زیادی را متحمل شد. این ضررها نتیجه غلبه احساسات بر منطق به هنگام تصمیم گیری در بازارهای مالی بود.
یک تاجر نباید به توانایی خودش اعتماد افراطی داشته باشد
آیا به یاد دارید زمانی که در مدرسه نمرات عالی می گرفتید و تشویق می شدید اعتماد به نفس شما تا چه اندازه بالا می رفت؟ به یاد دارید گاهی احساس می کردید همه چیز بلد هستید و به همین دلیل از تمرین بیشتر سر باز می زدید؟ ولی هیچ وقت فکر نمی کردید شاید امتحان بسیار ساده بوده است.
این همان اتفاقی است که برای تسای افتاد. دهه 1960 یکی از بهترین و آسان ترین زمان ها برای سرمایه گذاری بود. او که مدیر شرکت Fidelity Capital Fund بود در آن دوران سرمایه گذاری های موفقی انجام می داد. به گونه ای که سالانه 296 درصد سود می کرد. این امر سبب شد او کارش را در شرکت ترک کرده و به سرمایه گذاری در صندوق منهتن، صندوق سرمایه گذاری خودش بپردازد. او 2/5 میلیون از سهم شرکت خود را به کارشناسان مالی واگذار کرد. اما تقاضا برای سرمایه گذاری در این صندوق آن قدر بالا بود که در مجموع 27 میلیون سهم صادر شد و تسای 247 میلیون دلار به سرمایه اش اضافه شد. زمان، زمان رشد اقتصادی بود و شرکت ها همه در حال رشد و توسعه بودند. تسای نیز از این رونق بی بهره نبود. درسال 1960 سهام رشد فوق العاده ای داشت و این امر سبب شد تسای به خودش مطمئن شود. اما در سال های 1969 تا 1970 به علت اعتمادی که به خود پیدا کرد کاملا ناشیانه عمل کرد. تسای سهامی را که به مبلغ هر سهم 143 دلار خریده بود هفت ماه بعد شاهد نزول قیمتی برابر هر سهم 3/50 دلار بود. صندوق منهتن با ضرر شدیدی رو به رو شد و سرمایه گذاران به تدریج این صندوق را ترک کردند. تسای بابت اعتماد بی جا به توانایی های خود دچار شکست شدیدی شد و بهای اشتباهش را پرداخت. به یاد داشته باشید، “موج به هنگام بالا رفتن همه قایق ها را با خود بالا خواهد برد و هیچ قایقی از این قاعده مستثنی نخواهد بود”.
اطمینان افراطی به خود و شرایط نتیجه اش ضررهای میلیون دلاری خواهد بود
تصور کنید در حال تماشای بازی فوتبال هستید و می خواهید روی نتیجه شرط بندی کنید. ابتدا کار را مشکل می بینید چون هر دو تیم بسیار قوی هستند. اما پس از شرط بندی چنان به تصمیم خود مطمئن می شوید که فیش شرط بندی خود را به هیچ بهایی نمی فروشید. در مقاله مشهوری که در سال 1991 منتشر شد می خوانیم پژوهشگرانی مانند کانمان، کنچ و تالر نظریه “تاثیر مالکیت” را ارائه دادند. این نظریه می گوید ما صرفا به این دلیل که مالک چیزی هستیم آن دارایی را بسیار باارزش می دانیم. اما ارزشی که ما به آن می دهیم دلیل بر ارزش فوق العاده آن نیست. این امر دو موضوع را روشن می کند: اول اینکه تفکر در زمان از بین می رود. دوم اینکه مالک چیزی بودن آن را باارزش جلوه می دهد و ما درست از همین اطمینان مفرط ضربه می خوریم. شاید بتوان برای نمونه به وارن بافت بزرگترین سرمایه گذار زمان اشاره کرد. او روزی تصمیم گرفت سهام شرکت کفش دکستر را خریداری کند. او آنقدر مجذوب خرید خودش بود که متوجه ایجاد کساد در بازار کفش آن زمان نشد. و بالاخره دکستر سقوط کرده و ضرر بسیاری را برای وارن به بار آورد. این نشان می دهد حتی بهترین سرمایه گذاران دنیا نیز خطا می کنند.
تلاش برای کاهش اشتباهات در سرمایه گذاری امری ضروری است
به بازی شطرنج بین استادان این بازی توجه کنید. آنها مهره های خود را به گونه ای می چینند که کمترین آسیب را ببینند و به نوعی حریف را مجبور به انجام اشتباه نمایند. در امور مالی نیز به همین گونه است. در بازار تجارت حرفه ای ها به گونه ای عمل می کنند که آماتورهای بازار مجبور به اشتباه شوند. اما از طرفی یک مبتدی باید به طریقی وارد بازار باشد که بر نباختن تمرکز کند تا بر بردن. اما بهرحال حرفه ای ها هم دچار خطا می شوند. برای نمونه استنلی دروکن میلر را مثال می زنیم. او در سال 1988 برای تشکیل پورتفولیو برای صندوق کوانتوم جرج سوروس منصوب شد. او در 4 سال اول بسیار موفق بود و رشد او در سال هرگز کمتر از 24 درصد نشد. اما در سال 1999 دست به ریسکی ناشیانه زد و ضمن آن با خرید 200 میلیون دلار از سهام شرکت tech دچار ضرر شدیدی شد. او که نمی خواست بازارهای مالی را ترک کند، سرمایه گذاری عمده ای به یورو انجام داد و 600 میلیون دلار روی شرکت VeriSign سرمایه گذاری کرد. در این اثنا با کم شدن ارزش سهام هایش دچار ضررهای جبران ناپذیری شد. خطای او غفلت از حوزه تخصصی بود و اینکه به جای تلاش برای ضرر نکردن به دنبال بردهای بزرگ بود.
سرمایه گذاران باید آماده زیان های احتمالی باشند
آیا به تاریخچه قیمت سهام آمازون دقت کرده اید؟ شاید در ظاهر به نظر یک سهم فوق العاده باشد اما در پشت پرده قضیه حفظ این سهام است که واقعا کار هر کسی نیست. این سهام سه مرتبه به دو نیم تقسیم شد و ضررهایی برای سرمایه گذاران ایجاد نمود.
مثال دیگر چارلی مانگر است که با مهندسی معکوس مسائل پیشرفت های زیادی می کرد. اما نبوغ او نیز سبب نجاتش از ضرر نشد. او با سرمایه گذاری 61% از صندوقش روی شرکت Blue Chip Stamps و رکود بازار محصولات این شرکت دچار شکست بزرگی شد. اما کمی بعد همین شرکت شکست خورده سهام برکشایر را خریده و دوباره سرپا شد. این موضوع نشان میدهد گاهی صبر و سرمایه گذاری بلند مدت شما را از شکست های بزرگی نجات می دهد.
سخن آخر
سرمایه گذاری حتی برای بازیکنان حرفه ای نیز بازی خطرناکی است. اما با مطالعه خطاهای بزرگان سرمایه گذاری می توانیم به صورت رایگان درس های بزرگی یاد بگیریم. اگر مبتدی هستید و می خواهید وارد بازار سرمایه گذاری بشوید باید ابتدا به دوری از خطا و ضرر نکردن بیندیشید و سپس به برد فکر کنید. به دارایی تان وابسته نباشید تا احساساتی نظیر ترس، خشم و طمع بر شما غالب نشود و بتوانید بهترین تصمیم ها را بگیرید. به گفته وارن بافت سرمایه گذاران باید طوری عمل کنند که گویی در تمام دوران عمر خود فرصت 20 معامله را دارند. در این شرایط کاملا دقت کرده و سهم های خود را با احتیاط انتخاب می کنند.
دیدگاهتان را بنویسید