6 عامل اشتباه در ترید کردن
تحلیل تکنیکال
تحلیل تکنیکال فقط یک ابزار است.
مسیری برای افتخارات بیحدومرز نیست و از آن طرف صددرصد بیارزش نیست. جایی میان این دو قرار دارد. به عنوان یک دستورالعمل عمل میکند که به شما کمک میکند پول درآورید.
وقتی پای کریپتوکارنسی در میان باشد، تحلیل تکنیکال دارای وزن بیشتری است، چون این حوزه بیشتر تحت تسلط متخصصان تکنولوژی قرار دارد و به همین دلیل نتایجی خود انجام (نوعی از پیشبینی را میگویند که بعد از آنکه اعلام یا صادر میشود خودش شرایطی ایجاد میکند که باعث میشود همان پیشگویی به حقیقت بپیوندد.) خواهد داشت. تحلیل تکنیکال برای متخصصان تکنولوژی قابل درک است. برای بازارهای دیگر این موضوع ممکن است متفاوت باشد.
مشکل وقتی به وجود میآید که آنقدر که به تحلیل تکنیکال اطمینان میکنید که عقل سلیم از یادتان میرود.
یکی از مشکلاتی که من در ترید کردن خودم کشف کردم این بود که حس ششم و منطق خودم را کنار گذاشته بودم. به دنبال یک شاخص جادویی بودم که هر بار هر تغییر و تحولی را بدون هیچ خطایی پیشبینی کند.
چنین شاخصی وجود ندارد.
من بعد از پنج یا شش روز سود بدون وقفه به نمودار خیره میشدم و میگفتم: «تا حالا ۶۰ یا ۷۰ درصد سود کردهام، باید پولم را خارج کنم. احتمالا به زودی سقوط میکند». اما شاخصها با نظر من همخوانی چندانی نداشتند، به همین خاطر هم من پولم را خارج نمیکردم و پول زیادی را از دست میدادم.
دیدن الگوهای خیالی
یکی از اشتباهات رایجی که خیلی زیاد در تریدرهای تازهکار میبینم این است که میخواهند هزاران الگو از پرچمهای صعودی (bull flag) تا الگوهای سر و شانه و الگوهای سر و شانه معکوس را حفظ کنند تا بتوانند همه جا آنها را پیدا کنند.
وقتی که این الگوها را در بازهی زمانی یک روزه نمیبینند، آنقدر بزرگنمایی میکنند که به یک الگو برای ۵ ثانیه برسند و الگوها را در همان بازهی زمانی ۵ ثانیهای میبینند (نمودار ۲). اگر الگو واقعا به نمودار نخورد، سعی میکنند به زور هم که شده آن را هر جایی جا بدهند، مثل اینکه بخواهید یک مکعب را از یک سوراخ دایروی رد کنید.
اتفاق دیگری که میافتد این است که هیچ الگوی مشخصی وجود ندارد اما به هر حال شما الگوهایی را میبینید.
زمان لازم است تا الگوها شکل بگیرند.
بعضی روزها واقعا روز ترید کردن نیست. باید از بازی بیرون بمانید یا صبر کنید تا بالاخره الگویی شکل بگیرد.
راه دومی که این اشتباه مشکل ساز میشود وقتی است که تریدرها به جاهای خطوط روند واقعی، همه نوع خطی را روی نمودارشان تلنبار میکنند.
سوال اینجاست که چطور همچین کاری به شما کمک میکند تصمیم گیری کنید؟ اگه ۵ مسیر پیدا کنید که کوین قرار است به سمت بالا رود و پنج مسیر دیگر که کوین به مسیر پایین، چنین چیزی چه فایدهای برایتان خواهد داشت؟
هدف این است که تعیین کنید قیمت بعدی روند قیمت را پیشبینی کنید نه اینکه کشف کنید کوین به هر سمتی ممکن است برود.
اگر از روی نمودار و خطوطی که رسم کردهاید نمیتوانید چیزی را پیشبینی کنید و تصمیمات مثبتی بگیرید، پس دارید وقتتان را تلف میکنید.
ترجیح دادن نمودارهای کوتاه مدت به بلند مدت
الگوهای بلندمدت برای ترید کردن خیلی آسانتر از الگوهای کوتاه مدت هستند. احتمال اینکه الگوهای کوتاه مدت خیالی باشند خیلی بیشتر است. اما الگوهای بلند مدت که طی چندین هفته یا یک ماه شکل میگیرند وزن بسیار بیشتری دارند.
شما باید ببینید یک کوین طی یک هفته، چند هفته، یک ماه، سه ماه و یک سال چگونه است. هرچه عقبتر بروید نمودار واضحتر میشود.
اگر برای یک کوین معمولی یک ماه زمان را عقب ببرید، به طور خیلی واضح تونلهایی را خواهید دید که بالا یا پایین میورند. الگوهایی که بدون منطق و بینظم به نظر میرسیدند در یک الگوی بزرگتر ترکیب میشوند که دقیقا همان چیزی است که شما به آن نیاز دارید.
شما باید دادههای پرت را کنار بگذارید و حرکات کلی کوین را ببینید. نگران چند بالا رفتگی خارج از خطوط کانال نباشید. هیچ چیزی بدون نقص نیست. سعی کنید سه یا تعداد بیشتری نقاط را به هم متصل کنید. دو نقطه را که به هم وصل کنید تبدیل نمیشود به خط روند، بلکه فقط یک حدس است.
فقط ۳ نوع کانال اصلی وجود دارد: صعودی، نزولی و خنثی. خیلی واضح به نظر میرسد و اغلب به خاطر همین سادگیشان نادیده گرفته میشوند، اما وقتی پای ترید کردن در میان باشد، هر چه سادهتر بهتر.
هر چه سادهتر باشد عملیتر است.
پیچیده یعنی عملی هم نیست.
اگر کوینی برای یک ماه در یک کانال پایین میرود و ناگهان از آن الگو بیرون میآید، خوب توجه کنید. صبور باشید و صبر کنید تا تغییر را تایید کند. سعی نکنید در اولین شکست سطوح دست به کار شوید، چون ممکن است دوباره به همان شیب رو به پایین کلی سقوط کند .
همین موضوع در مورد کانالهای صعودی هم صحت دارد. وقتی میبینید که سرعت بازار کم میشود و بعد از یک صعود قدرتمند و ثابت به بالا یا پایین کانال نمیرسد، وقتش است که پولتان را خارج کنید.
معکوس شدن در سیر نزولی سریعتر اتفاق میافتد، درحالیکه سیرهای صعودی قبل از اینکه مانند راکت شروع به پرواز کنند، آهستهتر حرکت میکنند. سعی کنید در روندهای نزولی گیر نیفتید. وقتی که میبینید یک کوین در یک کانال صعودی شروع میکند به کم کردن سرعت، فرار را بر قرار ترجیح دهید.
کانالهای خنثی از همه چالش برانگیزتر هستند. این کانالها به تریدرهای روزانه اجازه میدهند که نوسانگیریهای کوچک یک روزه در محدودهی کانال داشته باشند و سودهای کوچک به دست بیاورند، اما خطرناکترین نوع کانال هم هستند.
من همیشه در جستجوی کوینی هستم که از کانال خنثی خارج شود. اگر کوین بعد از آن به بالای کانال برگردد و سقف کانال به کف آن تبدیل شود، یعنی احتمالا قرار است اتفاقاتی خوبی رخ دهد.
مهمترین نکته این است که:
وقتی یک کوین در یک کانال برای زمان زیادی ترید کردن میشود و ناگهان در آن کانال صعودی، نزولی یا خنثی دچار شکست میشود، حواستان را حسابی جمع کنید.
بازی ناگهان عوض شده. آماده باشید که برای مدتی از بازی خارح شوید.
بیش از حد ترید کردن
این یکی مشکلی قدیمی و رایج است. هر کسی این اشتباه را میکند. من هم از این قاعده مستثنا نبودم و شما هم نخواهید بود، قول میدهم.
پول درآوردن هیجان انگیز است. وقتی که یک سود ۴۰ درصدی کنید، هورمونهای شادی در مغزتان منفجر میشوند و باعث میشوند که احساس سرخوشی زایدالوصفی سراپای وجودتان را بگیرد. سود بیشتری میخواهید و با عجله به بازی برمیگردید.
ترس از دست پول هم وحشتناک است. وقتی بازار روی خشن خود رو به شما نشان میدهد، ترس گلوی شما را فشار میدهد و شروع میکنید به ریختن عرق سرد و خون با سرعت زیادی در رگهای شما پمپاژ میشود. با سرعت هر چه تمامتر هر چه دارید را میفروشید که بیش از این ضرر نکنید.
وقتی به خودتان بیایید میبینید که فقط در یک روز یا حداکثر چند روز طی پنج ترید خرید کردهاید و باز پولتان را بیرون کشیدهاید، مقدار زیادی پول خرج صرافیها کردهاید و هیچ چیزی هم به دست نیاوردهاید.
این یک اشتباه خیلی بزرگ است. شاید بزرگترین اشتباهی باشد که تریدهای تازهکار میتواندد مرتکب شوند و من هم قطعا بارها و بارها مرتکبش شدهام.
یک آدم احمق یک حقیقت را باید یک میلیون بار بشنود تا متوجهش شود، آدم عاقل باید صدهزار بار بشنود تا متوجه شود. به این معنی که هم آدمهای احمق و هم عاقلها باید یک اشتباه ها را دفعات زیادی مرتکب شوند. هیچ راه فراری وجود ندارد. فقط تفاوت اینجاست که آیا یک روز از خواب بیدار میشوید و متوجه میشوید که دارید اشتباه میکنید یا اینکه به ریختن پولتان در سطل زباله با خوشحالی ادامه خواهید داد.
احساسات در ترید کردن به شدت کار شما را خراب میکنند. باعث میشوند که دچار توهم شوید. باید این توهمات را فراموش کنید و سعی کنید تمرکز کنید.
دنبال کردن الگوهای خیلی کوتاه مدت را کنار بگذارید، به خصوص اگر تازه کار هستید.
سعی کنید هر چند هفته یک بار یا ماهانه خرید و فروش کنید.
دیدن الگوهای بلندمدت آسانتر است و خیلی هم بیشتر به نفعتان است. نیاز نیست که تمام روز را به نمودارها چشم بدوزید و خودتان را با الگویی که اصلا وجود خارجی ندارند دیوانه کنید. وقتی که خودتان را مجبور نکنید روزی ۸ ساعت به صفحه نمایش خیره شوید، کار واقعا آسانتر میشود.
در نظر نگرفتن اشتباهات پیشبینی نشده
این یکی از همه بدتر است. خیلی هم موذی است. دقیقا وقتی که کمی پول درآوردید به شما حمله میکند و گلوی شما را میبرد.
ست کلرمن، در کتابش یعنی حاشیهی امن که یکی از کتابهای قدیمی در زمینهی ترید کردن در اوایل دههی ۹۰ است برای تریدرهای زبده یک دستورالعمل نهایی ارائه میکند:
برای خودتان حاشیهای را برای اشتباهات پیشبینی نشده در نظر بگیرید. سعی کنید این حاشیه بسیار بزرگ باشد.
این کتاب به تجدید چاپ رسید و قیمتش به صدها یا هزاران دلار خواهد رسید اما شما لازم نیست چنین پولی را برای کتابی بپردازید که چیزهایی واضح را به شما بگوید. در عوض این پول را وارد بازار کنید.
تنها چیزی است که لازم است از این کتاب بدانید همین است:
حاشیه امنیت وقتی به دست می آید که خرید چیزهایی که میخواهید روی آنها سرمایهگذاری کنید با قیمتی به اندازهی کافی پایینتر از ارزش پایهی آن باشد تا در برابر خطای انسانی، بدشانسی، یا نوسانات شدید در دنیایی که به شدت پیچیده، غیرقابل پیشبینی و به سرعت در حال تغییر است، محافظت شود.
این را آویزهی گوشتان کنید.
وقتی که معنی این جمله را متوجه شوید، درس اصلی درمورد خرید و فروش کریپتو یا در واقع هر چیز دیگری را فرا گرفتهاید.
این تنها استراتژیای نیست که جواب میدهد، اما این استراتژی به بهترین شکل از جیب شما و فشار خونتان محافظت میکند.
پایهای ترین الگو که باید به دنبالش باشید وقتی است که بازار به شدت سقوط کرده و مردم وحشت کردهاند و یک کوین به مدت یک ماه یا بیشتر در کانال نزولی قرار میگیرد یا بیشتر از هر زمانی در طول حیاتش با سرعت زیاد پایین میآید و قسمت زیادی از ارزش خود را از دست میدهد. این همان زمانی است که شما باید خرید کنید، نه هیچ وقت دیگری. وقتی که همه جا در خیابان خون ریخته، شما باید با خوشحالی خرید کنید.
سیگنال خرید بعد از یک حمام خون یکی از قابل تصورترین چیزهای ممکن است. یک کانال نزولی ناگهان خنثی میشود. این یکی از نشانههایی است که بازار به اندازهی کافی کشتار داشته است. چند روزی هم خنثی باقی میماند، این دقیقا همان زمانی است که تریدرهای دیگر از خودشان میپرسند که آیا زمان آن رسیده که وارد بازار بشوند یا نه. بالاخره وقتش رسیده و شما باید با سر وارد بازار شوید.
الگوی بعدی که باید دنبالش باشید وقتی است که کوین یک صعود طولانی و ثابت داشته است و ناگهان با سرعت به سمت بالا هجوم میبرد. آن شمع سبز بلند تقریبا همیشه به معنی تمام شدن صعود بازار است. وقتی که بیتکوین یا هر کوین دیگری راکتطور بالا میرود، دو سه روزی حسابی سود کنید و بعد پا به فرار بگذارید.
سعی نکنید که تا آخرین نقطه ممکن از کوین سود ببرید. چون کاملا بیهوده است. فقط جانتان را نجات دهید. چون دوباره سقوط خواهد کرد.
دلیلی که باید این کار را بکنید این است که هیچکس واقعا نمیتواند بازار را به طور دقیق پیشبینی کند. وقتی سود و ضررتان روی بیتکوین برای ۵۰ دلار یا ۱۰۰ دلار باشد، یعنی ترید خوبی نیست. بیتکوین میتواند ۵۰۰ دلار یا ۱۰۰۰ دلار طی یک هفته یا حتی چند روز جابهجا شود! اینکه یک حاشیهی اشتباهات پیشبینی نشده که به شما فاصلهای ۱۵۰۰ دلاری یا حتی بیشتر بین شما و بالاترین قیمتی که کوین میرود بدهد همان مرغ تخم طلاست. یعنی هرچه هم که اشتباه کنید اتفاق مرگباری نمیافتد.
حاشیهی اشتباهات پیشبینی نشده ۵۰۰ دلاری هم فوقالعاده است. وقتی که ۵۰۰ دلار بالا میرود و بعد سقوط میکند دیگر نیازی نیست که نگران حد ضرر باشید چون هیچوقت آنقدر سقوط نخواهد کرد که از نقطهای که شما خریدهاید پایینتر بیاید. اگر ۱۰۰۰ دلار بالا بروید، حتی یک سقوط ۷۰۰ دلاری شما را به وحشت نمیاندازد. دیگر نگران اخبار بد چین یا اخبار بدی که جیمی دیمون دهان به دهان منتقل میکند نخواهید بود. پولتان را در بازار نگه میدارید چون میدانید هر اشتباهی هم که کنید آنقدرها وحشتناک نخواهد بود.
به خودتان و دنیا اجازه دیوانگی بدهید. شما نمیدانید کی و چگونه همه چیز به هم میریزد، به هر حال همیشه به نوعی این اتفاق میافتد، ممکن است به خاطر اخبار بد باشد یا یک وحشت عمومی و بازگشت ناگهانی بدون دلیل به خاطر لکههای خورشیدی باشد.
نقطه مقابل ناحیهی اشتباه این است که وقتی کوینی راکتطور بالا میرود سعی کنید وارد بازار شوید. ممکن است بیتکوین چند روزی آن بالاها بماند اما به هر حال دیر یا زود سقوط میکند. سعی کنید حدس بزنید که آیا ۲۰۰ دلار دیگر هم بالا میرود یا نه. این دقیقا همان بازی رولت روسی است. این کار را نکنید و میبینید که شروع میکنید به پول درآوردن.
سرمایه گذاری دار و ندارتان
ترید کردن بازی پوکر نیست. همین الان سعی کنید این حقیقت را از ته دل بپذیرید.
اگر هر چه پول دارید را روی فقط چند کوین سرمایه گذاری کنید، یعنی با دم شیر بازی میکنید.
باورتان نمیشود من چندین بار این اشتباه را مرتکب شدهام، چون اشتباه واقعا سادهای است. اتفاقی که میافتد این است:
اولین کوینی که الان در قعر قیمتش است پیدا کردهاید. کوینی که طی ماه گذشته، ۵۰ درصد ارزشش را از دست داده است و به نظر میرسد دیگر از شیب نزولیاش بیرون آماده و به خنثی تبدیل میشود یا جتی با سرعت به سمت بالا شتاب میگیرد. پس توکل میکنید و کمی از پولتان را، چیزی حدود ۵درصد تا ۱۰ درصد، روی آن کوین سرمایه گذاری میکنید. کوین شروع میکند به بالا رفتن و کمی دیگر پول وارد میکنید. تا حالا که همه چیز خوب بوده. اما بعد از مدت نه چندان زیادی با خودتان فکر میکنید «از اولش هم باید تمام پولم را صرف این کوین میکردم، اگر این کار را کرده بودم الان چقدر پول بیشتری نصیبم شده بود.»
و این دقیقا کاری است که دفعه بعد انجام میدهید. ۱۰۰ درصد پولتان را وارد میکنید.
ممکن است یک بار یا دو بار جواب بدهد.
اما ممکن است به طور ناگهانی دیگر جواب ندهد.
ممکن است نقطهای که شما فکر میکنید، پایینترین قیمت نباشد یا یک خبر بد یک صعود احتمالی را از بین ببرد.
به سودهای کوچک راضی باشید. همهچیز را با هم ریسک نکنید و در نتیجه همهچیز را با هم نبازید.
از کم شروع کنید و زیاد رشد کنید.
برای درک بیشتر این مطالب به قسمت مطالب اموزشی وبسایت اکادمی هلاکویی مراجعه کنید و با دنیای ارزهای رمزنگاری شده اشنا شوید.
دیدگاهتان را بنویسید