در ترید ارزهای رمزنگاری شده همانند میگو نباشید!
بازار ارزهای دیجیتال کماکان در نوباوگی به سر می برد. در این مقاله با احساساتی آشنا خواهیم شد، که باعث می شوند مثل یک میگو حساس باشیم!
در قرن چهاردهم، اولین بازار بورس به جهان قدم نهاد. واژه بورس از نام خانوادگی «واندر بورس – Van der Beurze» گرفته شده، این خانواده درآنتورپ–بلژیک زندگی می کردند. اولین بازار بورس جهان به صورت یک دورهمی غیر رسمی در منزل واندر بورس برگزار شد. جالب توجه است که کلمه Beurs در زبان هلندی به معنای مبادله و صرافی است. با کمی جستجو متوجه خواهید شد که هلندی ها در تشکیل و برقراری یک بازار بورس رسمی، نقش مهمی داشته اند.
یک نکته جالب دیگر نیز وجود دارد؛ سال هاست که از افتتاح اولین بازار بورس می گذرد. اما علی رغم گذشت چند قرن و با وجود کسب دستاوردهای فنی و پیشرفتهای فراوان، این تعاملات انسانی است که بازار ها را کنترل و مدیریت میکند. و به خاطر همین عامل انسانی،احساسات نقش برجسته ای در رفتار بازار ایفا می کنند.
این رابطه در مورد بازارهای توسعه یافته نیز صدق میکند و از آنجایی که بازار ارزهای دیجیتال همچنان در ابتدای راه است، تعاملات انسانی بیشتر در رفتارهای آن تاثیرگذار هستند. شاید به همین خاطر است که در عنوان، صفت «حساس» به سرمایه گذاران این بازار نسبت داده شده است.
بخش مهمی از این احساس، توسط عاملینی مثل من و شما به بازار القا می شود. ما در این ماجرا بازیگران مهمی به حساب می آییم، چرا که بخش بزرگی از بازار را ما به وجود آورده ایم.
ما در بازار نقش میگو را داریم. میگو ها موجودات احساساتی هستند. گاه از آن ها اشتباهاتی سر می زند و گاه شانس با آن ها یار است. ما میگوها، زندگی می کنیم و از اشتباهات خود درس می گیریم. مشکل اینجاست که نهنگ ها ما را خوب می شناسند و از نقاط ضعف ما به نفع خود سوءاستفاده می کنند.
تا به حال از نزدیک به یک میگو نگاه کرده اید؟
اگر به آناتومی میگو نگاه کنید، خواهید دید که قلب این موجود در سر او قرار دارد! چقدر آیرونیک!…
پس، میگوها با قلبشان فکر می کنند. یا بهتر است بگویم، ما میگوها از روی احساسات خود تصمیم گیری می کنیم و گاها هنگام تجارت در بازار ارزهای دیجیتال احساسات، افسار تصمیم گیری های ما را در دست می گیرد. این در حالی است که ترید و تجارت، به هیچ عنوان شوخی بردار نیست و هر تصمیمی که در زمینه آن گرفته می شود باید حساب شده و از روی تفکر دقیق باشد، نه احساس.
اگر احساساتی هستید، بهتر است حواستان را جمع کنید…
و اما…
چرا تصمیم گیری از روی احساس، کار درستی نیست؟
پاسخ اینجاست: تصمیمات احساسی، عمدتا با اشتباه و نهایتا شکست روبرو میشوند.
در این قسمت از مقاله، به اشتباهاتی می پردازیم که در نتیجه دخالت احساس در تصمیم گیری ها به وجود می آیند. همچنین، در ادامه راهکارهایی برای شناخت و مقابله با این مشکلات ارائه خواهد شد.
ترس از دست دادن سود
وقتی متوجه رشد روز افزون ارزش یک دارایی دیجیتالی خاص می شویم، این احساس به ما دست می دهد که باید بلافاصله دست به کار بشویم!
دلیل این تصمیم گیری های عجولانه وجود «ترس از دست دادن» در ماست. چنانچه این احساس در ما اثر کند، با عجله تصمیم گیری کرده و در زمان اوج قیمت یا هنگامی که قیمتها به اصطلاح پامپ شده اند، خرید می کنیم. در واقع، تنها در صورتی که مشغول انجام معامله یا تجارت شناور باشید، اشکال ندارد موقعیت خود را زود ببندید. در غیر این صورت نیاز نیست زود تصمیم گیری کنید، زیرا اصلا قرار نیست چیزی را از دست بدهید.
بازار حرکت موجی دارد و روند حرکتی آن از نقطه ای به نقطه دیگر متغیر است. پس، مجددا فرصت خرید برای شما پیش می آید و این یک اصل همیشگی است.
همین قضیه در مورد ارزهایی که با افت شدید قیمت یا (nosedive) مواجه هستند نیز صدق میکند. وقتی می بینید که ارزش یک ارز دیجیتال مدام در حال پایین رفتن است، احساستان به شما می گوید که هر چه سریع تر از آن خارج شو! اما بازاری که از آن صحبت می کنیم، بازار ارزهای دیجیتال است و هر ماه در آن نوسانات قیمتی بسیاری رخ داد! و در صورتی که مشغول انجام معاملات شناور نباشید و زود موقعیتتان را ببندید، اشتباه کرده اید و در زمان یک روند قیمتی رو به پایین ساختگی از معامله خارج شده اید. آن وقت اگر روند قیمت آن ارز چند ساعت پس از خروج شما، به سرعت هر چه تمام رو به بالا حرکت کند، محکم با کف دست به صورت خود می کوبید!
استراتژی محبوب نهنگ ها، یعنی پامپ و دامپ بر مبنای این احساس عمل می کند و تقریبا همیشه یک سری رویدادهای جدید آن را می پوشانند، تا افزایش قیمتی در بازار قابل توضیح باشد. زمانی که این اتفاق رخ می دهد وقت مناسبی برای خرید کردن نیست. اما اگر در حال حاضر یک موقعیت معاملاتی برای خود دارید و مایلید ریسک کنید، با در نظر گرفتن نقطه اوج قیمت اقدام به فروش کنید. سپس منتظر نشانه بعدی باشید و دوباره وارد موقعیت خرید بشوید. بدین ترتیب، نهنگ ها در بازی خود با شکست مواجه خواهند شد.
سرمایه گذاری، بیش از حد مجاز
یک قانون طلایی در سرمایه گذاری این است: پولی که با آن مخارج زندگی تان را تامین می کنید، هرگز نباید صرف سرمایه گذاری شود.
دلیل اصلی آن هم این است که این کار ریسک خودش را دارد و شما ممکن است به شدت ضرر کنید.
البته دلیل دیگری نیز برای آن وجود دارد: کسی که به قول معروف دار و ندارش را صرف سرمایه گذاری کند، به سختی می تواند جلوی احساساتش را بگیرد. یعنی اگر کل سرمایه تان را در این راه بگذارید، آن وقت دیگر کنترل احساسات برایتان آسان نخواهد بود. همین مساله منجر به تصمیم گیری هایی می شود، که سر تا سر اشتباه محض هستند.
وقتی بدهکار باشید، همیشه در بدترین زمان ممکن تصمیم به فروش می گیرید. بازار ارزهای دیجیتال پرنوسان است و ما این را می دانیم. اما همچنان وقتی قیمت ها در بازار افت پیدا می کنند، احساساتی می شویم و همه چیز را زیر سوال می بریم. همه کسانی که در ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری می کنند، این احساس را تجربه کرده اند. اصولا به این حالت «weak hands» گفته می شود. زمانی که بدهکار هستیم بیشتر این موضوع را حس می کنیم، زیرا باید قسط هایمان را پرداخت و به قول معروف بدهی هایمان را هر چه سریع تر صاف کنیم، مگرنه ورشکست خواهیم شد. سرمایه گذار کم طاقت یا به اصطلاح weak hand همیشه پول زیادی را از دست می دهد و ضرر می کند.
در این میان، نهنگ ها می دانند که در بازار سرمایه گذاری، میگوهای بدهکار و کم طاقت زیادی وجود دارند. پس، در اقیانوس بازار، موج های بلندی به وجود می آورند. موج هایی بلند تر از آنچه میگو ها انتظار دارند!
در بازار ارزهای دیجیتال، رویارویی با چنین موج های تکان دهنده ای طبیعی است. اکثر این موج ها، به دست نهنگ ها به وجود می آیند. آن ها میدانند که اگر قیمت یک ارز دیجیتال را پایین بیاورند، خود به خود پایین تر از آن هم خواهد آمد، زیرا بعضی از میگو ها کم طاقت هستند. خرید در این موقعیت، برای آن ها سودآور است.
به عنوان یک میگو، بهترین کاری که از دستتان بر می آید این است که شجاع باشید و موقعیت خود را حفظ کنید. بازار دیر یا زود به حالت اولیه خود باز خواهد گشت. فراموش نکنید، که شما در حال انجام یک سرمایه گذاری بلند مدت هستید.
علاوه بر آن، فکر بدی نیست بخشی از سرمایه تان را به صورت نقد نگه دارید، تا هر زمان قیمت ها وارد یک سیر نزولی شدند، از ارزانی نهایت استفاده را ببرید.
درست است… خرید در چنین شرایطی، ریسک است و برای انجام آن باید حسابی با احساسات خود کلنجار بروید. اما این کار، یکی از کارهای دیگری است که انجام آن برای یک میگو سودآور است.
نقره داغ از فشار نظیر
همانطور که می دانید، میگوها به صورت دسته جمعی زندگی می کنند. یعنی تعدادشان یکی دوتا نیست. این مسئله تا حدودی مشکل آفرین است، زیرا گاهی اوقات احساسات بر این گروه ها چیره می شده و آن ها را از واقعیت دور می کند.
بنابرین رفتار هر میگو همگام با گروهش پیش می رود. فکر می کنم که اکنون منظور عنوان را بهتر درک کرده اید:
فشار نظیر (Peer pressure) به تغییراتی اطلاق می شود که تحت تاثیر یک گروه همتا در فرد ایجاد می شود، تا اخلاق و ارزش های او با گروه تصابق پیدا کند.
رفتار یک گروه می تواند تحت تاثیر فشار نظیر یا عوامل مخرب خارجی تغییر می کند. اگر به کانال تلگرامی یک زنجیره خاص سر بزنید، آن وقت بهتر منظور این جمله را درک خواهید کرد.
در فضای تعامل آن ها، بحث های انتقادی جایی ندارند و اکثرا تفکر عمومی با تصورات اشتباه و به دور از حقیقت پیوند خورده است.
این مساله برای احساسات سرمایه گذاران مثل سم است. چنین تصورات اشتباهی احساسات ما را مسموم می کنند و زمانی که پای احساس مسموم به تصمیم گیری های ما باز بشود، بدون شک مرتکب اشتباه خواهیم شد.
پدیده مذکور را به خوبی در «Buy the rumor, sell the news» مشاهده می کنیم. «با شایعه بخر و با خبر بفروش»، یک روش متداول است که بورس بازان حرفه ای در پیش می گیرند. آن ها با انتشار شایعات اقدام به خرید کرده و زمانی که اخبار واقعی منتشر می شود، می فروشند! هر زنجیره در یک زمان مشخص، پتانسیل های خود را به نمایش می گذارد.
گروه ها شایعه پراکنی می کنند و کم کم آن واکنشی که می خواهند را از بازار دریافت می کنند. میگوهای حساس با شنیدن این شایعات موقعیت خود را بالا می برند. قیمت بالا خواهد رفت و این شایعات ارزش بیشتری مییابند، اما ممکن است قیمت ها به ناگهان سیر نزولی در پیش بگیرند، که البته در اکثر مواقع این اتفاق می افتد و فشارِ نظیر میگو ها را نقره داغ می کند!
ورود به گروه ما میگوها، برای عموم آزاد است! پس نهنگ ها هم می توانند به جمع ما بپیوندند، که خب همیشه این کار را هم انجام می دهند. دلیلشان هم این است که همیشه پامپ کردن قیمت از راه شایعه، کم هزینه تر از پامپ به وسیله پول خرج کردن است!
نهنگ ها می دانند که ما شایعات را می شنویم و غیبت می کنیم، برای همین این راه را در پیش گرفته اند!
حتما بزرگ تر ها به شما هم این را گوشزد کرده اند که نباید به حرف دیگران اهمیت بدهید و به آن ها اجازه بدهید روی زندگی شما تاثیر منفی بگذارند. اگر این آموزه را در زندگی روزمره و بحث سرمایه گذاری در پیش بگیرید، خوب است. ظاهرا اگر این درس اخلاق را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم، به ما ضرری نمی رسد:
تحت تاثیر منفی اطرافیان، تصمیمات خود را تغییر ندهید.
ما میگوها نباید هیچ وقت به خود اجازه این کار را بدهیم، حتی اگر آن اطرافیان تاثیر گذار، گروه ما باشد!
خلاصه این که…
همانطور که می دانید، احساسات می توانند حسابی اوضاع سرمایه گذاری ما را بهم بریزند. باید تا جایی که می توانید به احساسات خود بیتوجه باشید. البته، گفتن این حرف آسان است! در واقعیت، سرکوب احساسات و نادیده گرفتن آن کار ساده ای نیست.
البته غیر ممکن هم نیست، فقط کمی زمان می برد و ممکن است چند باری هم سربلند از امتحان آن بیرون نیایید!
اشکالی ندارد. گاهی اوقات اشتباه کردن بهای مادی دارد و باعث می شود پول زیادی را از دست بدهیم. اما نباید این را فراموش کنیم، که بالاخره برای رسیدن به هر نقطه از موفقیت، باید بهای آن را بپردازیم. پس، به شما توصیه می کنم از اشتباهات خود شرمسار نباشید، زیرا آن ها به شما درس می دهند. و این درس ها یک روز خاطره خواهند شد…
بارها اتفاق افتاده که نهنگ ها هم خطا کنند! مثال زنده و حاضر این گفته، در نتفلیکس هست.
یکی از قسمت های سریال ثروت کثیف که از شبکه نتفلیکس پخش می شود، در مورد شرکت داروسازی والینت است. در این اپیزود به مخاطب نشان داده شده که ذهن یک فروشنده استقراضی چطور کار می کند، همچنین اشتباه ۴ میلیارد دلاری نهنگ بزرگ، بیل آکمن، به تصویر کشیده شده است.
یک مثال دیگر از نهنگ هایی که اشتباه کرده اند، گلدمن ساکس است، که با تخفیف اوراق قرضه ونزولا را خریداری کرد. این بانک آمریکایی انتظار داشت ارزش اوراق خریداری شده چند برابر شود و حسابی سود کند. اما مشکل اینجاست که این ها اوراق قرضه ونزوئلا بودند و با توجه به شرایط ونزوئلا ارزششان از زمان خرید هم پایین تر رفت. گلدمن ساکس همچنان گرفتار بخش بزرگی از اوراق خریداری شده است.
پس اگر فکر می کنید که اشتباه کردن مختص میگوهاست و نهنگ ها هرگز اشتباه نمی کنند، سخت در اشتباه هستید…
همه ما انسان ها گاه در زندگی و تصمیم گیری های خود اشتباه می کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید