اهمیت روانشناسی ترید و بازار
میدانیم که انسان ها همواره در هنگام انجام امور روزانه خود دچار احساسات بسیاری می شوند که اغلب شاید به آن ها توجه خاصی نکنند اما ما در معاملات خود نمی توانیم بروز احساسات را نادیده بگیریم.اغلب تریدر های جوان و نوپا در هنگام معاملات خود و یا قبل و بعد معاملات خود دچار بروز احساسات شدید می شوند.
لازم است بدانید که این احساسات اگر تحت کنترل معامله گر نباشند می توانند به روند معاملاتی شخص لطمه وارد کنند.عموما احساساتی از قبیل ترس ، طمع ، اجتناب از حقایق و… میتوانند برای یک معامله گر مبتدی بسیار ظربه زننده باشند و به کل قدرت تمرکز و تفکر شخص را از بین ببرندو به او لطمات جبران ناپذیری وارد کند.
در بازارهای مالی معامله گران علاوه بر حوزه های فنی به امور خودشناسی نیز می پردازند زیرا میدانند بازار چیزی غیز از خود آن ها نیست.
اغلب میبینیم که معامله گرانی هستند که تحلیلی درست را پیش گرفته اند ولی به علت مداخله احساسات در اخر با ضرر از معامله خارج شده اند.
اما این مشکل چاره دارد و راه حل آن هم در روانشناسی بازار و خود شناسی فردی است.پس بنابراین نتیجه میگیریم که کنترل احساسات تا حد قابل توجهی مانند دیگر مهارت ها برای ورود به بازار های مالی نیاز است.
روانشناسی ترید چیست؟
روانشناسی دانشی است که به بررسی رفتار و برایند های روانی آن می پردازد .از انجا که هر دانشی به دنبال اهدافی است علم روانشناسی به دنبال پیشبینی و تعیین و توصیف حالات رفتاری و روانی افراد در موقعیت های مختلف و یافتن راه حل مواجه با آن است.
زمامی که صحبت از روانشناسی بازار و ترید می شود پس ما به دنبال شناخت و پیشبینی رفتار های احساسی و روانی خود در موقعیت های معاملاتی هستیم.
از انجا که بخش روانشناسی بازار و خودشناسی فردی بسیار تخصصی تر و کسترده است نمیتوان با خواندن یک مقاله به آن مسلط شد و گاها بسیاری از اشتباها و ضرر های رفتاری معامله گران تماما از روش اشتباه زندگی آن ها و عادت های بد آن ها از کوکی به حال است.پس برای حل این مسئله نیاز به دانش، تلاش و پشت کاری بیشتر است.
اهمیت روانشناسی ترید و بازار
گاها معامله گران با داشتن دانش تحلیل کافی و همچنین نقاط ورود به معامله خوب دچار ضرر می شوند و نمیتوانند علت مشکل را بیابند.
اما اگر خوب دقت کنند وبه بررسی داده ها و برنامه معاملاتی خود بپردازند متوجه می شوند که کاملا مشکل اصلی و بزرگ آن ها روان خودشان استو بسیاری از افراز با شناسایی این مشکلات ، عموما نمیتوانند از پس حل کردن آن ها بربیاییند چون آن ها در میان اخلاق و روفتار و تعصبات شما خود را پنهان کرده اند.البته این پنهان کاری ها یک نوع سیستم دفایی روانی است که برای جلوگیری از نا امیدی شکست ها و روحیه دهی استفاده می شود ولی در کل میتوانن انسان را اسیب پذیر کنند.
و مسئله بعدی این است که رفتار انسان را احساسات آن تقریبا کنترل میکند و مشکلات ، عادت های بد و مشکلات روانی و همچنین احساسات رابطه تنکا تنگی باهم دارند.پس میتوان گفت هرچقدر افراد بر روی احساسات خود کنترل بیشتری داشته باشند میتوانند در هر جنبه ای به خصوص معامله گری ، موفقیت های بیشتری کسب کنند.
از انجا که در هنگام معاملات احساسات از قبیل ترس ، امید ، خشم و ناامیدی به حداکثر خود می رسند . مهار و کنترل کردن آن ها نیاز به مهارت و دانش بسیار دارد و کار دشواریست .
چرخه احساسات در بازارهای مالی
مجموعه احساساتی که معامله گران در هنگام معامله با آن مواجه هستند به قرار زیر است:
ترس
ترس یکی از معمول ترین احساسات در بین معامله گران است که به اشکال گوناگون میتواند باعث ضرر خیلی از معامله گران شود.
عموما بروز این احساسات میتواند روند تصمیم گیری منطقی شما را از بین ببرد و به طور کل خارج از اصول تحلیلی و معاملاتی خود عمل کنید و این اولین قدم برای ضرر است.در هنگام ترس لازم است تمام رفتار با تفکر باشد ، سعی در بازیابی تمرکز و همچنین پیروی از برنامه معاملاتی و تحلیلی خود کنید.
طمع
طمع احساس همیشه همراه با تمام معامله گران است.اگر شما در زندگی همیشه محتاط یاشید و ارز فرصت ها استفاده نکنید هیج وقت موفق نمی شوید.اما طمع بیش از حد میتواند در بازارهای مالی چیزی جز ضرر های بزرگ برای معامله گر نداشته باشد.زیر پا گذاشتن اصول مدیریت سرمایه شخصی و دوری از مدیریت ریسک میتواند شروع طمع یک معامله گر باشد.طمع ذهنیت یک قمار باز را در معامله گر می پروراند و بی پروا تن به هر ریسکی به دور از هر نوع برنامه ریزی میدهد.
امید
میدانیم که امید همیشه همراه معامله گران موفق است .ترس و امید همیشه به دنبال هم بوده اند ولی امید بیش از حد میتواند معامله گر را به اشتباه بی اندازد.معامله ای را تصور کنید که در ضرر است و شخص معامله گر می داند با بستن معامله از ضرر بیشتر خود می تواند جلو گیری کند ولی امید به برگشت روند بازار دارد و زمانی به باور می رسد که میزان ضرر قابل توجه را باید به بازار بدهد .یا مانند معامله گرانی که امید دارند در زمانی کوتاه با سود های کلان بار خود را در بازار ببندند.شما زمانی که می خواهید وارد بازار شوید نیاز به امید دارید اگر شخص معامله گر به امید کسب سود وارد نشود پس اصلا وارد نمی شود.
خستگی
میدانید که خستگی یک احساس جسمانی است ولی وقتی روان و فکر شخص معامله گر خسته شود میتواند دچار خطا شود و در تصمیم گیری ها به صورت غیر منطقی عمل کند.بسیاری از معامله گران موفق به استراحت و خواب خود بیش از حد اهمیت می دهند زیرا ارزش آن را به خوبی درک کرده اند.
نا امیدی
ناامیدی احساسیت که پس از اتفاقات فوق برای شما ایجا می شود.احساس ناامیدی باعث می شود شخص معامله گر دست به معاملاتی انتقامی و خارج از برنامه بزند و یا در برخی از موارد به طور کل از بازار برای همیشه خدافظی کند.احساس نا امیدی میتواند تمام الگوهای رفتاری را تشدید کند.
سخن آخر
با توجه به توضیحات داده شده امید داریم که میزان خودشناسی را در هنگام معامله درک کرده باشید و فهمیده باشید که کنترل احساسات چقدر میتواند در موفقیت شما تاثیر گذار باشد.باید گفت که کنترل احساسات تقریبا نیاز به تمرین و تجربه دارد و شما میتوانید با بررسی حالات و رفتار خود در هنگام معامله و با داشتن دانش نوع مواجه شدن با آن از پس این کار بر بیایید.مرز میان منطق و احساسات ماننده مویی باریک است که گاها خود فرد هم متوجه نخواهد شد که در حال حاضر خود تصمیم گیرنده است یا احساسات ولی میتوان با بررسی و مطالعه این مشکلات را حل کرد.
دیدگاهتان را بنویسید