آنچه باید درباره ییلد فارمینگ و استیکینگ بدانید
همانطور که میدانید در دنیای کریپتوکارنسی اصطلاحهایی وجود دارند که بسیاری از ما با مفهوم دقیق آنها آشنا نیستیم و به اشتباه آنها را معادل هم میدانیم؛ استیکینگ (Staking) و ییلد فارمینگ (Yield Farming) دو مفهوم بسیار کاربردی در این حوزه هستند که عموما با نحوه کار آنها آشنا نیستیم. ما در این مقاله به این دو واژه میپردازیم. لازم است بدانید که این دو، سیستمهای پاداشدهی در حوزه رمزارزها و جزو روشهای کسب درآمد هستند.
تفاوت ییلد فارمینگ و استیکینگ
در ابتدا باید به ادبیات مشترکی برسیم. هرچند یافتن ترجمه فارسی برای مفاهیمی که در ادبیات ما تاریخچهای ندارند، کار دشواری است؛ با این حال ابتدا ترجمهای از این دو مفهوم را ارائه میکنیم. استیکینگ یا Staking به معنی سپردهگذاری داراییهای دیجیتال و قفل کردن آن در یک شبکه بلاک چین است. این کار برای تضمین امنیت و اجرای صحیح یک شبکه انجام میشود اما هدف این کار، کسب درآمد و دریافت پاداش است. در واقع، هر شبکه بلاک چین برای ایجاد انگیزه برای مشارکت افراد، نیاز به یک مدل اقتصادی انگیزشی دارد که استیکنگ یکی از آنهاست. در نتیجه، به نظر میرسد سپردهگذاری معادل فارسی مناسبی برای Staking است. میهن بلاک چین در یک مقاله به صورت مفصل به موضوع استیکینگ پرداخته که از لینک زیر میتوانید آن را مطالعه کنید:
برای Yield Farming نیز معادل فارسی دقیقی وجود ندارد، اما عموما به این روش، کشت سود گفته میشود. ییلد فارمینگ به این معنی است که شما دارایی دیجیتال خود را در یک قرارداد هوشمند ذخیره و قفل میکنید و در ازای این کار پاداش و سود دریافت خواهید کرد. ما در مورد ییلد فارمینگ نیز مقالهای مجزا داریم که اگر احساس میکنید در مورد این مفهوم نیاز به اطلاعات بیشتری دارید، پیشنهاد میکنیم ابتدا مقاله زیر را مطالعه کرده و سپس ادامه این مقاله را مطالعه کنید:
ما در بخش بعد به تفاوت ییلد فارمینگ و استیکینگ میپردازیم اما به طور خلاصه باید توجه کنیم که این دو روش، فارغ از بحثهای فنی، حالتی را توصیف میکند که یک کاربر دارایی دیجیتال خود را به مدت محدودی در اختیار یک پروژه قرار میدهد تا آن پروژه بتواند محصولات و خدمات خود را ارائه دهد. بدیهی است که برای ایجاد انگیزه اقتصادی برای افراد و جذب آنها، این پروژه پاداشی را برای او در نظر خواهد گرفت.
ییلد فارمر و استیکر چه کسانی هستند؟
همانگونه که در بالا اشاره شد، هر شبکه بلاک چین، به دلیل غیرمتمرکز بودن، باید از یک سیستم اقتصادی بهره میبرد تا برای مشارکت افراد در آن شبکه، انگیزه اقتصادی ایجاد کند (طبیعتا منظور ما شبکههای نیمهمتمرکز نیست). این مدل اقتصادی در ابتدا ماینینگ و استخراج بود، سپس به دلیل مشکلات زیست محیطی و نیاز به سخت افزارهای پیشرفته این روش منتقدان زیادی پیدا کرد. سپس به سراغ استیکینگ یا سپردهگذاری رمز ارزها رفتیم و ییلد فارمینگ از نظر زمانبندی پس از استیکینگ و برای استفاده در پروژههای حوزه دیفای معرفی شد. توسعهدهندگان بلاک چین با معرفی استیکینگ و ییلد فارمینگ، روشهایی را ایجاد کردند تا افراد بتوانند با استفاده از رمز ارزهای خود به کسب درآمد پرداخته تا توسعهدهندگان از این طریق بخشی از نیازهای شبکه خود را برطرف کنند.
معرفی استیکینگ
کلمه staking،در واقع سازوکاری است که از الگوریتم اجماع گواه اثبات سهام (PoS) در شبکههای بلاک چین نشات گرفته است. این الگوریتم، جایگزینی برای الگوریتم گواه اثبات کار (PoW) است؛ همان الگوریتمی که بیت کوین از آن استفاده میکند و ماینرها در آن فعالیت دارند. یکی از انتقادهایی که به روش استخراج بیت کوین میشود مصرف بالای انرژی، اثرات زیست محیطی و همچنین استفاده از سختافزارهای بسیار قدرتمند برای استخراج این رمز ارز و به خطر افتادن غیرمتمرکز بودن این شبکه است. گواه اثبات سهام، جایگزینی مناسب برای ماینینگ است؛ در این روش افراد برای مشارکت در شبکه و تبدیل شدن به نود در آن شبکه، تنها باید دارایی دیجیتال اصلی آن شبکه را سپردهگذاری کنند. این سپردهگذاری، ضمانت میکند که افراد انگیزهای برای خرابکاری در شبکه ندارند؛ زیرا در این صورت، سپرده خود (ارز دیجیتال خود) را از دست خواهند داد.
برای مثال در شبکه اتریوم ۲، هر نود باید حداقل ۳۲ رمز ارز ETH را سپردهگذاری کند. به این کار استیکینگ اتریوم گفته میشود. هدف اصلی این کار، تامین امنیت و پایداری شبکه بلاک چین است. البته که این نودها، در ازای این کار پاداش دریافت خواهند کرد.
استیکر یا Staker به فردی گفته میشود که حاضر است رمز ارز خود را به هدف تبدیل شدن به نود شبکه، سپردهگذاری کند و در ازای آن تراکنشها را تایید و بلاکهای جدید را در شبکه تولید کند و در ازای این کار پاداش دریافت کند.
اما موضوع استیکینگ محدوده به همین یک استفاده نیست. برخی از کیف پولها یا صرافیهای متمرکز و غیرمتمرکز، ممکن است شرایطی را پیشنهاد دهند تا افراد دارایی دیجیتال خود، مثلا اتریوم، ترون یا هر رمز ارز دیگری را در اختیار آنها قرار داده و در ازای آن سود استیکینگ آن شبکه را کسب کنند. در این حالت، نیازی نیست تا کاربر درگیر راهاندازی نود و رعایت پروتکلهای آن شبکه و تنبیههای احتمالی برای نودهای خطاکار در آن شبکه شود و صرفا اختیار دارایی خود را به نهاد دیگری داده تا به نیابت از او، در شبکه استیکینگ انجام دهد.
به طور خلاصه،تامین امنیت برای یک شبکه بلاک چین هدف اصلی در روش استیکینگ، است. هر چه تعداد Stakerها بیشتر باشد، آن شبکه غیرمتمرکزتر خواهد بود و هر چه یک شبکه غیرمتمرکزتر باشد، احتمال آسیب رساندن به آن کاهش خواهد یافت.
نکته مهم در مورد استیکینگ، نرخ پایین سود و پاداش در آن است. برای مثال سود سالانه استیکینگ در شبکه کاردانو ۶.۳ درصد، در شبکه سولانا ۶.۱ درصد، در شبکه پولکادات ۱۳.۴ درصد و در شبکه اتریوم ۲ در حال حاضر ۵.۸ درصد است. همانطور که ملاحظه میکنید مقدار سود سالیانه بسیار کم است.
معرفی ییلد فارمینگ
Yield farming که گاهی Liquidity mining یا استخراج نقدینگی به آن گفته میشود، به حالتی گفته میگویند که فردی رمز ارز خود را به صورت قرض، به یک پروژه دیفای واگذار کند. پس از این، پروژه دیفای بر اساس آنکه در چه زمینهای فعالیت دارد، این دارایی را برای ارائه محصولات مالی خود استفاده میکند. مثلا اگر این پروژه دیفای یک صرافی غیرمتمرکز باشد، پروژه از این دارایی دیجیتال برای ایجاد بستری برای ترید رمز ارزها استفاده میکند. تریدرها نیز به ازای هر معامله خود، کارمزد پرداخت میکنند که بخشی از این کارمزدها به عنوان پاداش به ییلد فارمرهای آن استخر اهدا خواهد شد.
به عنوان مثالی دیگر، در صورتی که این پروژه دیفای، یک پلتفرم وامدهی غیرمتمرکز باشد، از این دارایی دیجیتالی که توسط ییلدفارمرها تامین شده برای اعطای وام به کاربران خود استفاده میکند. افرادی که از این پروژه وام دریافت میکنند نیز ملزم به پرداخت بهره وام هستند که این بهره به ییلدفارمرها اهدا خواهد شد.
در این حالت، معمولا بازه زمانی مشخصی برای تامین کنندگان نقدینگی تعریف نمیشود. کاربر هرگاه بخواهد میتواند نقدینگی خود را از پروژه پس بگیرد. این اتفاق در مورد استیکینگ رمز ارزها عموما دارای یک بازه زمانی مشخص است و افراد نمیتوانند در هر زمان دارایی خود را از شبکه خارج کنند.
نکته بسیار مهم در مورد ییلد فارمینگ، متغیر بودن سود آن است. چون پاداش افراد به میزان استفاده سایر کاربران از آن پروژه بستگی دارد، پاداش نیز تغییر خواهد کرد. برای مثال، فرض کنید بنا به هر دلیلی استفاده از یک صرافی غیرمتمرکز افزایش یابد و روزانه ۱ میلیارد دلار در یک جفت ارز خاص معامله انجام شود. از آنجا که درصدی از کل حجم معامله به عنوان کارمزد دریافت شده و بخشی از این کارمزد مستقیما بین ییلدفارمرها توزیع میشود، میزان پاداش بالاست. حالا شرایطی را فرض کنید، که فردای آن روز، حجم معامله در آن جفت ارز به ۱۰۰ میلیون دلار برسد. در این حالت پاداش ییلدفارمرها یک دهم خواهد شد. در نتیجه نمیتوان سود مشخصی برای ییلد فارمینگ تعیین کرد.
به طور خلاصه:
در ییلد فارمینگ (Yield Farming) یا استخراج نقدینگی (Liquidity mining)، صرفا ما به دنبال کسب درآمد از رمز ارزها خود هستیم. در این روش، برای ما تامین امنیت و پایداری یک شبکه بلاک چین مطرح نیست و در عوض با پروتکلهای دیفای که محصولاتی در حوزه امور مالی ارائه میدهند، سرو کار داریم. به عبارتی ما در این روش به دنبال کار کردن با رمز ارزهای خود و تولید رمز ارزهای بیشتر برای خود هستیم؛ این کار با قرض دادن داراییهای دیجیتال محقق خواهد شد.
نحوه کار پروژههای ییلد فارمینگ
برای درک بهتر از اینکه تفاوت ییلد فارمینگ و استیکینگ چیست بهتر است سازوکار پروژههایی که ییلدفارمنیگ ارائه میدهند را بررسی خواهیم کرد. پروژههای مشهوری همچون Compound و Aave به کمک قراردادهای هوشمند، استخرهای نقدینگی در پروژه خود ایجاد میکنند که در هر یک از این استخرها امکان ارسال دو یا چند رمز ارز فراهم شده است. این پروژهها بستری را ایجاد کردهاند تا افراد مختلف بتوانند دارایی دیجیتال خود را به آنها قرض بدهند. در طرف مقابل، پرژهها این رمز ارزها را به سایر افراد وام میدهند و در ازای آن بهره دریافت میکنند. این بهره به تامینکنندگان نقدینگی یا Liquidity provider ها اهدا خواهد شد. این بهره، عموما با استفاده از رمز ارز اصلی آن پروژه، توکن COMP برای پروژه کامپوند، میان تامینکنندگان نقدینگی توزیع خواهد شد. همانطور که مشخص است، از نظر ظاهری این کار کاملا شبیه استیکینگ است، اما تفاوت اصلی در اینجاست که در ییلدفارمینگ بحث اصلی قرض دادن دارایی و استفاده از آن برای ارائه یک خدمت مالی است.
چطور میتوان ییلدفارمر شد؟
پیش از پرداختن به این موضوع اجازه دهید دو نکته را به صورت خلاصه بیان کنیم:
ییلد فارمینگ: استفاده از رمز ارزها به منظور دریافت سود یا پاداش
ییلدفارمر: فردی که با تامین نقدینگی در پروژهها، به دنبال کسب درآمد از آنهاست
تمام چیزی که برای تبدیل شدن به یک ییلد فارمر نیاز است، جستجو و یافتن پروژههای دیفای است که طرح ییلد فارمینگ ارائه میدهند. سپس باید دید، که آن پروژه برای برنامه ییلدفارمینگ خود چه رمز ارزهایی را پشتیبانی میکند. مثلا یک پروژه صرفا روی رمز ارز اتریوم و توکن پروژه خود ییلد فارمینگ ارائه میدهد. برخی پروژهها روی استیبل کوینهای تتر، دای و BUSD ییلد فارمینگ ارائه میدهد. نگران این بخش نباشید، آنقدر تعداد فرصتهای ییلد فارمینگ زیاد است که در این بخش محدودیتی وجود ندارد.
نکته بعدی خرید آن رمز ارز است. این بخش بسیار حائز اهمیت است. توجه داشته باشید که اگر قیمت این رمز ارز، در آینده کاهش زیادی پیدا کند کل سرمایهگذاری شما با زیان همراه خواهد بود. مثلا شما بر روی توکن X ییلدفارمینگ میکنید و در ازای آن سالانه ۱۰۰ درصد سود میگیرید. به نظر این موقعیت بسیار مناسب است. چون شما ۱۰۰ توکن X خریدهاید و در سال آینده ۲۰۰ توکن خواهید داشت. اما اگر قیمت این توکن در یک سال آینده نصف شود، شما هیچ سودی نخواهید کرد. پس شما نباید روی هر رمز ارزی ییلد فارمینگ کنید. انتخاب استراتژی ییلد فارمینگ موضوع بحث این مقاله نیست؛ در این باره باید در مقالهای جدا استراتژیهای مختلف را بررسی کنیم. اما در همین اندازه بدانید که هرچه PAY یک طرح ییلدفارمینگ بالاتر باشد، به معنای یک شبه پولدار شدن شما نیست.
بهترین کیف پول برای ییلد فارمینگ
گام بعدی استفاده از کیف پول ارز دیجیتال است. متامسک یکی از بهترین کیف پولها برای ییلد فارمینگ در پروتکلهای دیفای است. در این مرحله باید تمام رمزارزهای خود را به این کیف پول انتقال دهید. اگر از پروتکلهای روی شبکه اتریوم استفاده میکنید، حتما به خاطر داشته باشید که مقداری اتریوم برای پرداخت کارمزدها کنار بگذارید. همچنین اگر قصد شرکت در ییلد فارمینگهای روی شبکه بایننس اسمارت چین را دارید، باید BNB (Bep-۲۰) داشته باشید.
در گام بعدی باید پروژه مورد نظر خود را انتخاب کرده و با اتصال کیف پول خود به آن پروژه، رمز ارز یا رمز ارزهای خود را به قراردادهای هوشمند آن پروژه ارسال کنید و منتظر دریافت پاداش باشید. در انتها هر زمان که بخواهید میتوانید دارایی خود را از این پروژه خارج کرده و سود یا پاداش خود را نیز به همراه اصل سرمایه خود خارج کنید.
مزایا و معایب استیکینگ و ییلد فارمینگ
تا این بخش ما آموخیتم که Staking چیست و چه هدفی را دنبال میکند؛ همچنین در مورد Yield Farming و نحوه کار آن و همینطور اهداف آن صحبت کردیم. اکنون در این بخش به سراغ مزایا و معایب هر یک از این دو روش میرویم.
در هر دو روش، دارایی دیجیتال ما قفل خواهد شد. اما در استیکینگ معمولا هر وقت که اراده کنیم نمیتوان دارایی سپردهگذاری شده را از شبکه پس بگیریم. اما در ییلد فارمینگ این محدودیت زمانی وجود ندارد و کاربر هر وقت بخواهد میتواند دارایی خود را از پروژه خارج کند.
سود یا پاداش دریافتی در ییلد فارمینگ ثابت نیست و بسته به میزان استفاده از آن پروژه تغییر خواهد کرد. اما در استیکینگ اینطور نیست و تغییرات بسیار کمتر است. پاداش استخراج در یک شیکه PoS عموما ثابت است اما میزان پاداش در یک برنامه ییلدفارمینگ، بسته به نوع آن، متغیر است.
تفاوت بعدی در مقدار سود پرداختی است. در استیکینگ میزان سود سالیانه بسیار کمتر از میزان پاداش سالیانه در ییلد فارمینگ است. در استیکینگ عموما پاداشها زیر ۲۰ درصد هستند اما در ییلد فارمینگ این سود سالیانه تا بالای ۱۰۰ درصد نیز میرسد.
مسئله بعدی ریسک سرمایهگذاری است. ریسک استیکینگ بسیار کمتر از ریسک ییلدفارمینگ است. در ییلد فارمینگ شما به صحت قراردادهای هوشمند و کارکرد صحیح آن اعتماد میکنید. هرگونه خطا در قراردادهای هوشمند این پروژهها ممکن است کل سرمایه شما را نابود کند. هکهایی که عموما در پروتکلهای دیفای رخ میدهد نشان دهنده همین ریسک بالاست. اما در مورد استیکینگ، هرچند همچنان ریسک وجود دارد، اما این ریسک بسیار پایینتر است.
ضرر ناپایدار یا Impermanent Loss موضوعی است که در مورد ییلد فارمینگ رخ میدهد. در مورد استیکینگ چنین ریسکی وجود ندارد.
دیدگاهتان را بنویسید