خلاصه کتاب گسست بانک ها اثر برت کینگ
موضوعی که بسیاری از صاحب نظران عرصه مالی از آن بسیار حرف میزنند گسست بانک است . بانکها به دلیلهای ریز و درشتی که چند مورد از آنها را در این مقاله بررسی میکنیم، کارآمدی خودشان را از دست دادهاند و گویا به جای پیشرفت کردن در حال یک عقبگرد جانانه هستند! در این بخش به سراغ کتاب «گسست بانک» از «برت کینگ» میرویم و پای صحبتهای این کهنهکار عرصه مالی مینشینیم تا به ما بگوید که در بانکداری چه خبر است و این کشتی سرگردان به کدام سمت حرکت میکند. با ما همراه باشید.
آینده بانک ها
بر اساس گفته برخی از نامدارترین افراد در صنعت بانکداری جهانی، بانکها در طول صده گذشته و تا قبل از ظهور اینترنت، تغییر چندانی نکردند. شاید مکانها، لباسها یا حتی شکل و شمایل دفاتر بانکداری اندکی تغییر کرده باشند اما هسته سیستم، دست نخورده باقی مانده است. هنوز هم با وجود اینکه اینترنت، فرصتهای بسیاری را برای تغییر سازوکارهای بانکها به وجود آورده اما بخش بزرگی از بانکها در مقابل این تغییر، مقاومت میکنند و ندانسته به سمت گسست بانک خود قدم برمیدارند. برای جلوگیری از این ماجرا یک راه بیشتر جلوی پای بانکها وجود ندارد و آن همنوایی با تحول ایجاد شده از سوی اینترنت است.
تغییر و تحول سیستم وامدهی
یکی از مواردی که به عنوان خدمات پایهای بانکها و بزرگترین نقطه گسست بانک به حساب میآید، سیستم وامدهی است. با این وجود، حتی حضور اینترنت و آغاز تحول در سیستم بانکداری هم نتوانست سه اصل اساسی وامها یعنی:
1)سرمایه
2)مدت زمان بازگشت پول
3)نرخ بهره
را تغییر دهد.
بانکهای سنتی، قوانین سفت و سختی برای دادن وام به مردم دارند. به همین دلیل، در این میان همیشه افرادی هستند که با وجود نیاز به وام و توانایی بازپرداخت، نمیتوانند از فیلتر قوانین سختگیرانه بانکها عبور کنند. تبدیل شدن این موضوع به یک مسئله حل نشده، کارآفرینهای صنعت مالی را تشویق کرد تا از پتانسیلهای اینترنت برای راهاندازی سیستمهای نوین وامدهی البته بدون آن قوانین دست و پا گیر، نهایت بهره را ببرند.
جالب است بدانید که بدانید، ماجرای گرفتن وام در آمریکا با کشورهای دیگر اندکی متفاوت است. چیزی که برای وام دهندگان آمریکایی مهم به شمار میرود، میزان درآمد، قدرت پس انداز یا حتی سوددهی سبدهای سرمایه گذاری شما نیست. بلکه آنها به «رتبه اعتباری» شما که عددی سه رقمی را تشکیل میدهد نگاه میکنند و بر اساس آن شما را واجد گرفتن وام یا برعکس، موردی بسیار بد برای وامدهی با احتمال ناتوانی در بازپس دادن وام در نظر میگیرند.
نسل جدید وام دهندگان چه ویژگی هایی دارند؟
بیشتر افرادی که به دنبال وام هستند از قشر متوسط تا ضعیف جامعهها را در بر میگیرند. معمولا بانکها از سر و کله زدن با این نوع از مشتریان دل خوشی ندارند و برای پیچاندن آنها هر کاری که از دستشان بربیاید را انجام میدهند.
در عوض، بانکهای سنتی که با سرعت در حال پیش رفتن به سمت گسست بانک هستند با اشتیاق فراوان به دنبال مشتریهای انگشت شماری میگردند که میتوانند وامهای کلانی درخواست کنند و بهرههای هنگفتی را به آنها بپردازند. اینجا است که کارآفرینهای صنعت فین تک، توانستند با پوشش دادن این نوع از مشتریان و دادن وامهای نظیر به نظیر، کمکی قابل توجه به مشتریان معمولی و البته به طور غیر مستقیم به بانکها بکنند.
شاید آنها نتوانند همچون بانکها کارتهای اعتباری تهیه کنند اما میتوانند با سیستمهای کارآمدی که طراحی کردهاند و به دور از قوانین غیر ضرری دست و پا گیر، وامهایی بسیار ارزانتر را با سرعت بالاتر در اختیار قشر وسیعی از مردم بگذارند.
بررسی تحول نظام پرداخت در طول تاریخ تا همین حوالی
بخش دیگری که در کتاب «گسست بانک» به آن پرداخته شد «تحول نظام پرداخت» بود. مردم از گذشتههای دور، نیاز خود به پرداخت ارزش را با روشهای گوناگونی پاسخ میدادند؛ از مبادله کالا به کالا گرفته تا رواج اولین پولهای کاغذی، سپس چک، برات، حواله و … . پس از مدتی با روی کارآمدن تکنولوژی، اولین نسل از دستگاههای پرداخت سیار به وجود آمدند. البته طراحی و کارکرد آنها با ایرادهای بسیاری همراه بود تا اینکه رفتهرفته ارتقا پیدا کردند و به نسل امروزی دستگاههای «POS» رسیدند.
اما ماجرا به همان قسمت محدود نماند. اکنون مردم، پرداخت با گوشی موبایل، شبکههای اجتماعی و حتی پرداخت با اسکن صورت یا اسکن عنبیه چشم را چیزی عادی در نظر میگیرند. البته هنوز تا نسخه عالی پرداختها فاصله داریم و آن، «محو شدن عملیات پرداخت از لای دست و پای مردم» است.
هدف اصلی این است که کاربران، نیازی به کاغذبازیهای پرداخت نداشته باشند، پرداختها به صورت خودکار و بدون معطلی انجام شوند و در نهایت رسیدها به گوشی کاربران پیامک یا ایمیل شوند. در این زمینه هم برخی شرکتها مثل «اوبر» قدمهای نخست را برداشتهاند.
آیا بانک های قرن ۲۱ به افتتاح شعبه نیاز دارند؟
تا همین چند سال پیش، مراجعه حضوری به بانک برای انجام کارهایی مانند «افتتاح حساب» یا «گرفتن وام» چیزی معمولی به شمار میآمد. مشتریان اصلا به این فکر نمیکردند که بتوانند این کارها را از خانه یا محل کارشان انجام دهند. چون نمیتوانستند جایگزینی برای احراز هویت خود و دور زدن کاغذبازیهای اداری پیدا کنند.
این ماجرا با حضور اینترنت و کارآفرینهای حوزه فین تک، دستخوش تغییراتی اساسی شد و طعم نوعی خاص از راحتی و آسایش را به مردم چشاند. «انجام تراکنشهای روزانه با زدن چند دکمه»، «افتتاح حساب»، «ارسال درخواست وام»، «انتقال پول» و … در شمار مواردی بودند که مردم میتوانستند بدون مراجعه به بانک آنها را انجام دهند. حالا سوال اصلی این است که:
واکنش بانک های سنتی نسبت به این ماجرا
در کمال تعجب، هنوز هم تعداد بانکهایی که بخش زیادی از خدمات خود را فقط از طریق مراجعه حضوری و احراز هویت چهره به چهره انجام میدهند زیاد است. این در حالی است که وجود رقیبان قدر قدرتی که همسو با تکنولوژی به دنبال پاسخ دادن به نیازهای تازه مشتریانشان هستند نیز در حال افزایش است. در این صورت، بانکهای سنتی برای بقا در قرن بعدی و جلوگیری از گسست بانک، چارهای جز پذیرفتن تکنولوژی و راهاندازی سیستم درآمدزایی جدید بر مبنای ارائه خدمات غیر حضوری و ۱۰۰ درصد آنلاین ندارند.
اینترنت؛ دوست یا دشمن مردم؟
در بخشی دیگر از کتاب «گسست بانک» به تاثیر اینترنت روی زندگی مردم و البته بانکدارها پرداخته شده است. بیایید قبل از پرداختن به اینترنت، چندین سال به عقب برگردیم و به دورانی که رادیو تازه وارد زندگی مردم شده بود نگاهی بیندازیم. در آن دوران، رادیو وسیلهای شوم، بر هم زننده کانون گرم خانواده، ترویج دهنده فساد، از بین برنده زمانهای مفید و هر چیز بدی که فکرش را بکنید محسوب میشد. مردم در مقابل آن جبهه گرفتند و کارشناسها آن را مورد نقد قرار دادند؛ اما رادیو سر جای خودش باقی ماند. کمکم برنامههای مختلف رادیویی چنان در دل مردم جا باز کردند که گویی رادیو، یکی از اعضای خانواده بوده است.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید، اینترنت هم در ابتدا با همین استقبال منفی از سوی مردم و منتقدان روبهرو شد. برخی کشورها مثل چین، در همان ماههای ابتدایی که خبر وجود اینترنت در جهان پخش شده بود به فکر افتادند تا با محدودسازی سفت و سخت این ماجرا، تا جایی که میتواند مردمشان را کنترل کنند. برخی کشورها هم تازه بعد از گذشت چندین سال از ظهور اینترنت در حالی که مردمشان با قدرت در حال استفاده از مزیتهای آن هستند به فکر محدودسازی اینترنت تحت نامهای مختلف افتادهاند.
اما همانطور که نتوانستهاند جلوی رادیو و نفوذ محبوبیت آن را بگیرند، در نهایت در برابر موج قدرتمند اینترنت هم کاری از پیش نخواهند برد. چون مردم بر خلاف صاحبان قدرت، بانکدارها و دولتها به فکر آینده و زندگی آسانتر هستند.
آیا پول نقد در حال مرگ است؟
همسو با گسست بانک، مورد دیگری هم در عصر حاضر ما بر سر زبانها افتاده است و آن از بین رفتن پول نقد است. منظور از پول نقد، همان اسکناسها و سکههایی هستند که بین مردم گردش میکنند. البته این موضوع چندان هم تازه نیست.
چون مدتها است که مردم، استفاده کردن از کارتهای بانکی، کارتهای اعتباری و روشهای مختلف پرداخت مانند پرداخت با گوشی موبایل را جایگزین به همراه داشتن وجه نقد کردهاند. ولی با این وجود، پول نقد همچنان وجود دارد. پس چه چیزی باعث این نگرانی و بروز این نقدهای آتشین شده است؟ شاید بتوانیم پاسخ آن را در ارزهای دیجیتال پیدا کنیم.
آیا ارزهای دیجیتال میتوانند خطری برای پول نقد و بهانهای برای گسست بانک باشند؟
تا همین چند سال پیش، مراجعه حضوری به بانک برای انجام کارهایی مانند «افتتاح حساب» یا «گرفتن وام» چیزی معمولی به شمار میآمد. مشتریان اصلا به این فکر نمیکردند که بتوانند این کارها را از خانه یا محل کارشان انجام دهند. چون نمیتوانستند جایگزینی برای احراز هویت خود و دور زدن کاغذبازیهای اداری پیدا کنند. این ماجرا با حضور اینترنت و کارآفرینهای حوزه فین تک، دستخوش تغییراتی اساسی شد و طعم نوعی خاص از راحتی و آسایش را به مردم چشاند. «انجام تراکنشهای روزانه با زدن چند دکمه»، «افتتاح حساب»، «ارسال درخواست وام»، «انتقال پول» و … در شمار مواردی بودند که مردم میتوانستند بدون مراجعه به بانک آنها را انجام دهند. حالا سوال اصلی این است که: بانکهای سنتی چه واکنشی نسبت به این ماجرا نشان دادهاند؟ در کمال تعجب، هنوز هم تعداد بانکهایی که بخش زیادی از خدمات خود را فقط از طریق مراجعه حضوری و احراز هویت چهره به چهره انجام میدهند زیاد است. این در حالی است که وجود رقیبان قدر قدرتی که همسو با تکنولوژی به دنبال پاسخ دادن به نیازهای تازه مشتریانشان هستند نیز در حال افزایش است. در این صورت، بانکهای سنتی برای بقا در قرن بعدی و جلوگیری از گسست بانک، چارهای جز پذیرفتن تکنولوژی و راهاندازی سیستم درآمدزایی جدید بر مبنای ارائه خدمات غیر حضوری و 100 درصد آنلاین ندارند. اینترنت؛ دوست یا دشمن مردم؟ در بخشی دیگر از کتاب «گسست بانک» به تاثیر اینترنت روی زندگی مردم و البته بانکدارها پرداخته شده است. بیایید قبل از پرداختن به اینترنت، چندین سال به عقب برگردیم و به دورانی که رادیو تازه وارد زندگی مردم شده بود نگاهی بیندازیم. در آن دوران، رادیو وسیلهای شوم، بر هم زننده کانون گرم خانواده، ترویج دهنده فساد، از بین برنده زمانهای مفید و هر چیز بدی که فکرش را بکنید محسوب میشد. مردم در مقابل آن جبهه گرفتند و کارشناسها آن را مورد نقد قرار دادند؛ اما رادیو سر جای خودش باقی ماند. کمکم برنامههای مختلف رادیویی چنان در دل مردم جا باز کردند که گویی رادیو، یکی از اعضای خانواده بوده است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید، اینترنت هم در ابتدا با همین استقبال منفی از سوی مردم و منتقدان روبهرو شد. برخی کشورها مثل چین، در همان ماههای ابتدایی که خبر وجود اینترنت در جهان پخش شده بود به فکر افتادند تا با محدودسازی سفت و سخت این ماجرا، تا جایی که میتواند مردمشان را کنترل کنند. برخی کشورها هم تازه بعد از گذشت چندین سال از ظهور اینترنت در حالی که مردمشان با قدرت در حال استفاده از مزیتهای آن هستند به فکر محدودسازی اینترنت تحت نامهای مختلف افتادهاند. اما همانطور که نتوانستهاند جلوی رادیو و نفوذ محبوبیت آن را بگیرند، در نهایت در برابر موج قدرتمند اینترنت هم کاری از پیش نخواهند برد. چون مردم بر خلاف صاحبان قدرت، بانکدارها و دولتها به فکر آینده و زندگی آسانتر هستند. آیا پول نقد در حال مرگ است؟ همسو با گسست بانک، مورد دیگری هم در عصر حاضر ما بر سر زبانها افتاده است و آن از بین رفتن پول نقد است. منظور از پول نقد، همان اسکناسها و سکههایی هستند که بین مردم گردش میکنند. البته این موضوع چندان هم تازه نیست. چون مدتها است که مردم، استفاده کردن از کارتهای بانکی، کارتهای اعتباری و روشهای مختلف پرداخت مانند پرداخت با گوشی موبایل را جایگزین به همراه داشتن وجه نقد کردهاند. ولی با این وجود، پول نقد همچنان وجود دارد. پس چه چیزی باعث این نگرانی و بروز این نقدهای آتشین شده است؟ شاید بتوانیم پاسخ آن را در ارزهای دیجیتال پیدا کنیم. آیا ارزهای دیجیتال میتوانند خطری برای پول نقد و بهانهای برای گسست بانک باشند؟
پُر بیراه نیست اگر بگوییم ظهور ارزهای دیجیتال اثری همچون ظهور اینترنت بر جهان داشته است. این ارزها نیز همچون تمام تحولاتی که به خاطر بزرگی و ناتوانی در تخمین زدن پتانسیلشان مورد نقد و بدبینی صاحبان قدرت و حتی مردم قرار میگرفتند در ابتدا با استقبال خوبی از سوی جوامع مختلف روبهرو نشدند. شاید بتوان گفت اولین کسانی که توانستند پتانسیل و مزیتهای نهفته ارزهای دیجیتال را کشف کرده و از آن به بهترین شکلی که میتوانستند استفاده کنند، خلافکارها، قاچاقچیان مواد مخدر و … بودند.
پس از جار و جنجالهای زیادی که شاید شما هم از آنها خبر داشته باشید، بالاخره کشورها و دولتهای مختلف، قدرت این ارزها را پذیرفتند و حتی در برخی جوامع مثل آمریکا شروع به استفاده گستردهتر از آن کردند. اکنون به هنگام پرداخت، پرسیدن سوال: «آیا بیت کوین قبول میکنید؟» به چیزی عادی بین مردم آمریکا تبدیل شده است. حتی برخی از فروشگاهها و مراکز خرید، پیش دستی کردهاند و خودشان با استفاده از پوسترها یا اطلاعیهها قبول پرداخت با استفاده از ارزهای دیجیتال را به گوش مشتریان خود رساندهاند.
ارزهای دیجیتال چه برتری نسبت به پول نقد دارند؟
بیایید این موارد را با هم بشماریم:
1)ارزهای دیجیتال بدون نیاز به داشتن حساب در بانکهای سنتی هستند.
2)برای استفاده کردن از این ارزها، خرید، فروش و پرداخت با آنها نیازی به احراز هویت ندارید.
3)بستری که رمزارزها روی آن بنا شدهاند یعنی «بلاکچین» بسیار قدرتمند و از نظر امنیتی بسیار قوی است.
4)سرعت انجام تراکنشها در بستر ارزهای دیجیتال، بسیار بالا است. شما میتوانید بدون نگرانی و در عرض چند ثانیه از یک سوی جهان به سوی دیگر آن ارز دیجیتال انتقال دهید.
5)کارمزد تراکنشهای انجام شده در ارزهای دیجیتال بسیار کم است و اصلا با کارمزدهای دریافتی بانکها قابل مقایسه نیست.
و …
فکر میکنیم همین موارد هم بتوانند به تنهایی زنگ خطر را برای پولهای دولتی به صدا در آورند.
چرا پول نقد به خطر افتاده است؟
بیایید از آن طرف ماجرا هم نگاهی به پول نقد و ماجرای گسست بانک بیندازیم و ببینیم چرا رقیبهای قدر قدرتی برایش پیدا شدهاند:
پول نقد، بیشتر از ارزشش برای ما خرج بر میدارد
با وجود آنکه شاید من و شما این موضوع را چندان آشکارا لمس نکنیم اما در نهایت با استفاده کردن از وجه نقد، هزینهای بیشتر آنچه که باید را میپردازیم. بد ماجرا اینجا است که این هزینه به طور مستقیم از جیب ما بیرون میرود بدون اینکه کنترلی روی آن داشته باشیم.
تکنولوژی پیرامون پول نقد، با سرعت لاکپشتی حرکت میکند
بانکداران و دولتهایی که با قدرت در حال چاپ بیامان پول نقد هستند نسبت به تکنولوژی استفاده از پولهای نقد، به صورتی خنثی رفتار میکنند. به همین دلیل است که مشکلات مختلفی پیرامون گردش آسان پول نقد در دست مردم به وجود آمدهاند.
ظهور پولهای جدید و ناتوانی در رقابت با آنها
پول نقد از یک سازوکار تعریف شده پیروی میکند. به همین دلیل، نمیتواند در مقابل پولهای تازهواردی که به شکلی ساختارشکنانه قدم برمیدارند حرفی برای گفتن داشته باشد.
بیت کوین یا اسکناس؟ کدام واقعی تر هستند؟
یکی از بحثهای جالبی که در کتاب «گسست بانک» به آن پرداخته شده، مسئله واقعی بودن پولهای رایج است. کمی به ماهیت اسکناسها در سرتاسر جهان فکر کنید. بانکهای مرکزی هر کشور، اسکناسهایی را با شکل و شمایل ویژه خودش در مکانی مخفی اما آشکار یعنی همان چاپخانه بانک مرکزی، منتشر میکنند.
سپس این اسکناسها را وارد بازار کرده و بر این اساس که توسط چاپخانه بانک مرکزی چاپ شدهاند به آن اعتبار میدهد؛ اما در واقعیت، هیچ اعتباری در کار نیست. این تنها نوعی بازی با ارزش پول است که در گذشته از طریق طلا، نقره، مس یا حتی جو و گندم انجام میشد اما حالا از طریق یک ورق کاغذ انجام میشود. حالا که پول دولتی این قدر غیر واقعی است و نمیتوان به ثبات اعتبار آن دل بست، چرا اینقدر روی ارزهای دیجیتال که دستکم برای نشان دادن اعتبارشان برنامه داشتند جبههگیری منفی به وجود آمد؟
شاید بتوانیم پاسخ این سوال را در این چند جمله ساده پیدا کنیم؛ چون:
1)ارزهای دیجیتال از چاپخانه بانکهای مرکزی بیرون نیامدند.
2)دولتها برای بازی کردن با اعتبارشان و ایجاد تورم به دلخواه خودشان قدرتی ندارند.
3)مردم میتوانند بدون اینکه زیر نظر گرفته شوند یا برای درآمدشان مالیاتی بپردازند از این ارزها استفاده کنند.
میتوان گفت که تبعات رواج ارزهای دیجیتال که نوید ظهور نسل جدیدی از پول را میدهند برای دولتها بسیار عمیقتر از این حرفها است. این درست مانند آن است که دولتهای جهان، بزرگترین اسباببازی خود برای کنترل مردمشان را از دست بدهند. باید به آنها حق بدهیم که کمی دردشان بیاید و حتی پایشان را مثل کودکان، محکم روی زمین بکوبند!
گسست بانک چه زمانی انجام می شود؟
راهی برای ترمیم بانکداری فعلی وجود ندارد. گسست بانک، مدتها است که رخ داده است. کاری که اهالی قدرت و بانکداران میتوانند انجام دهند، راهاندازی تلاشی هوشمندانه برای پایهریزی سیستم جدید بانکداری و رشد کردن بر اساس پایههایی تر و تازه است. سیستم فعلی، فرصت همسو شدن با تکنولوژی و نیازهای مردم را از دست داده است، هنوز هم به قوانین قدیمی چنگ میزند و هزینههایش سرسام آور هستند.
آن بخش از بانکداری هم که به شکلی افتان و خیزان برای همسو شدن با تکنولوژی تلاش میکند به علت دیر حرکت کردن، نمیتواند به آن برسد و همانند شرکتهای فعال در حوزه فین تک، آزادانه و بیمحابا دست به تغییر قوانین قدیمی بزند. گسست بانکها یک اخطار نیست؛ یک آگاهی از ماجرایی است که اکنون رخ داده و ما باید از آن با خبر باشیم.
دیدگاهتان را بنویسید