خلاصه اخلاق تولید پول نوشته یورگ گوئیدو هولسمن
میان اقتصادی که اکنون در جهان وجود دارد و اقتصادی که میتواند باشد، از زمین تا آسمان فاصله است. اخلاق تولید پول، ماجرایی است که در اقتصاد فعلی، آگاهانه نادیده گرفته میشود. به همین دلیل، اقتصادها بیمار هستند و نمیتوانند پتانسیل واقعی خود را به نمایش بگذارند.
در این بخش به سراغ کتاب بسیار جالب «اخلاق تولید پول» نوشته «یورگ گوئیدو هولسمن» میرویم و در کنار شما این کتاب جالب را ورق میزنیم. اگر شما هم احساس میکنید که دخالت دولتها در اقتصاد به ضرر این بخش است و گاهی در ذهنتان به رویای اقتصاد آزاد فکر کردهاید، حتما تا پایان این خلاصه کتاب با ما همراه باشید.
نگاهی به علت تولد پول
در کتاب «اخلاق تولید پول» قبل از هر چیزی به ریشه نیاز به پول پرداخته شده است. قبل از حضور پول، مردم به صورت تهاتری و با مبادله کالا به کالا نیازهای خود را برطرف میکردند؛ اما این شیوه معامله، کم و کسریهای زیادی داشت. به عنوان مثال، مردم نمیتواند فقط به دلیل داشتن یک نوع کالا، حتما کالای مورد نظر خود را از طریق تهاتر به دست بیاورند.
این موضوع، باعث تهاترهای پیچیدهای میشد تا در نهایت بعد از مشقت فراوان، فرد مورد نظر بتواند کالای مورد نظرش را به دست بیاورد. از این نظر، پول توانست تا حدودی مشکلات را برطرف کند. در این صورت دیگر فرقی نداشت که شما چه کالایی میخواهید. چون اگر میتوانستید به اندازه ارزش آن پول پرداخت کنید، آن کالا به شما تعلق میگرفت.
پول، واقعا چیست؟
برای رسیدن به درک درستی از اخلاق تولید پول باید درک عمیقتری نسبت به چیستی پول داشته باشیم. با هم گفتیم که مردم برای برطرف کردن نیازهایشان دست به دامان تهاترهای غیر مستقیم شدند. وقتی یک گزینه – طلا، نقره، نوعی سنگ کمیاب، میخ، گاو و گوسفند و … – در یک جامعه به عنوان کالای واسطه آن هم با ارزش مشخصی پذیرفته شود، آنگاه میتوانیم آن را «پول» صدا بزنیم.
در کنار پول واقعی، مفهومی به نام «پول اعتباری» هم وجود دارد. این پول با وجود آنکه به صورت فیزیکی در دسترس نیست اما ارزش وعده داده شده آن در دست مردم و حتی ملتها گردش میکند.
آزاد شدن تولید پول توسط افراد جامعه
در حالت معمولی – یعنی چیزی که اکنون در جهان رواج دارد – فقط دولتها اجازه چاپ پول و ضرب سکه را دارند. دولتها بر این باور هستند که وقتی قدرت کنترل پول و حتی ارزش گذاری آن در دست یک جبهه باشد، فساد، تقلب و ماجراهایی از این دست در آن اتفاق نمیافتد. ولی همه ما خوب میدانیم که با وجود قدرت مطلق دولتها برای چاپ پول و ضرب سکه، باز هم فساد مالی، پولشویی، رانت خواری و موارد بسیاری از این دست اتفاق میافتند.
بنابراین، اگر بستری فراهم شود که مردم و افراد علاقهمند به حوزه مالی نیز بتوانند وارد کسب و کار ضرب سکه و چاپ پول شوند، بعد از مدت کوتاهی که از فراز و فرودها بگذرد و مردم بتوانند با این روند آشنا شوند، شاهد بهتر شدن ارزش پولها خواهیم بود. البته بدون شک آن هنگام هم مشکلاتی وجود خواهند داشت اما به پای دسیسه چینیهای فعلی قدرتمندان زمان ما نمیرسند!
ارزش پول و ماجرای کمیابی
یکی از نظریههای معروف جهانی که در کتاب «اخلاق تولید پول» به آن و رابطهای که با پول دارد اشاره شد «نظریه کمیابی» بود. بر اساس این نظریه، تمام منابع جهان که خودمان هم شاملش میشویم بسیار محدود هستند. به همین دلیل، ما همیشه در حال پرداخت «هزینه فرصت» هستیم.
به زبان ساده، وقتی داشتن چیزی را انتخاب میکنیم ناخواسته، نداشتن چیزهای دیگر را هم انتخاب خواهیم کرد. نظریه کمیابی فقط محدود به دنیای اقتصاد نمیشود. اگر سری به کتابهای تاریخ، زیست شناسی، جغرافیا و … هم بزنید میتواند با مثالهای متفاوت آن آشنا شوید.
حالا بیایید در مورد ارتباط ارزش پول و نظریه کمیابی صحبت کنیم. در حالت معمولی و برای انسانهای معمولی که هر ۳۰ روز یک بار منتظر دریافت حقوق یا دستمزدشان هستند، هر اسکناس، چیزی ارزشمند است که میتواند با کمک آن چیزهای مورد نیازش را تا حدودی تامین کند. تا اینجای کار همهچیز عادی است. بیایید زمانی را تصور کنیم که یک فرد در ازای کاری که انجام میدهد پول بیشتری به دست میآورد. در این صورت، قوانین بازی تغییر میکنند.
افزایش نقدینگی چه ارتباطی به افزایش قیمتها دارد؟
زمانی که مردم پول بیشتری داشته باشند، سطح متفاوتتری از نیازهایشان بروز پیدا میکند. اگر تا قبل از آن زمان، حاضر بودند در خانهای ۶۰ متری با اجاره ماهانه زندگی کنند، ترجیح میدهند که در شرایط جدیدشان دستکم یک خانه ۲۵۰ متری را رهن کامل کنند یا یک آپارتمان برای خودشان بخرد.
به موازی این ماجرا و افزایش قدرت خرید مردم، اهالی هر صنعت نیز دست به کار میشوند تا به قول خودشان سهمشان را از جیب مردم بیشتر کنند. در راس این گروه، دولتها ایستادهاند.
شاید شما هم دقت کرده باشید که همزمان با افزایش حقوق تصویب شده، ناغافل قبضهای آب، برق، گاز و تلفن دچار افزایش هزینه میشوند، اپراتورها به اسم و رسمهای گوناگون – مثلا افزایش ناگهانی مالیات – خدمات خود را با هزینه بیشتری ارائه میدهند و … . خلاصه هر چیز مربوط و نامربوطی که فکرش را بکنید، دچار افزایش قیمت میشود.
اخلاق تولید پول؛ اقتصاد مریض و مردم خسته
برخی از اقتصاددانها و اهالی پارلمان به جای پیدا کردن ریشه این مشکل، انگشت اتهام را به سمت مردم میگیرند و به آنها میگویند که علت گرانیها و افزایش هزینه خدمات، وجود پول نقد در دست شما است. به زبان ساده، آنها به مردمشان میگویند که اگر میخواهید قیمتها سر جای خودشان باقی بمانند – که البته هیچوقت این اتفاق نمیافتد – شما باید پول کمتری برای خرج کردن داشته باشید.
این یعنی کاهش رفاه، افزایش مشکلات و بند نشدن سنگ روی سنگ! این در حالی است که یک جامعه پیشرفته، از افزایش درآمد مردمش استقبال میکند و حتی مالیات کمتری را از آنها میگیرد. چون میداند که افزایش ثروت مردم، نه تنها باعث افزایش رشد اقتصادی میشود بلکه سکان حرکت کشور را به سمت اهداف بلندتر و پُر معناتری حرکت میدهد.
بنابراین با یک حساب سر انگشتی میتوان فهمید که مشکل اساسی در چنین ماجرایی، وجود یک اقتصاد مریض و تبدار است که کسی به فکر مداوای او نیست! اخلاق تولید پول، زمانی در یک جامعه به طور نسبی رعایت میشود که چرخ اقتصاد و پیشرفت در حال گردش باشد.
هفت مورد از انحرافهای اخلاقی در تولید پول
در بخشی از کتاب «اخلاق تولید پول» گذری به تاریخ تولید و عرضه پول انداخته شد. با وجود آنکه افراد مختلف، اقتصاددانها و ثروتمندانی که به بازیهای اقتصادی علاقه داشتند، حرفها و نظریههای زیادی در مورد تولید پول زدند اما یک نکته در میان همه آنها مشترک بود.
همه آنها میدانستند که با آزادسازی تولید پول، جامعه از مشکلات بسیاری نجات پیدا میکند اما در نقطه مقابل، این قدرتمندان، پادشاهان و ثروتمندان غیر مشروع بودند که به طور اساسی ضرر میکردند. به همین دلیل، از نهایت تلاش خود برای معتبر نشان دادن این ماجرا استفاده کردند. به زبان ساده، آنها آسمان و ریسمان را به هم میبافتند تا کسی حرفی از آزادسازی تولید پول نزند! در ادامه، شش مورد از این بهانهها را با هم مرور میکنیم:
هر چقدر که تولید پول بیشتر شود، رشد اقتصاد هم بیشتر می شود
کاپ زرین اولین حمله جانانه به اخلاق تولید پول، به این بهانه تعلق میگیرد. بر اساس این سخن، وقتی یک اقتصاد به اندازه مثلا ۱۰ درصد رشد میکند، ما نیز باید به اندازه ۱۰ درصد پول جدید تولید کنیم. چون مقدار پول جاری در کشور برای خرید کالاهای تولید شده در اثر این رشد اقتصادی کافی نخواهد بود. از طرف دیگر، منابع تولید طلا و نقره بسیار محدود هستند. پس ما نمیتوانیم بعد از هر رشد اقتصادی، طلای جدیدی را وارد بازار کنیم. نتیجه آخر اینکه: «دستگاههای چاپ پول کاغذی را روشن کنید!»
این بهانه از بیخ و بُن اشتباه است. حتی میتوانیم بگوییم که نوعی دستکاری برای ایجاد تورم در بازار هم به حساب میآید. اگر یک اقتصاد در حال رشد باشد و باز هم اگر میزان پول در گردش کم باشد، نتیجه این میشود که قیمتها پایین میآیند و خودشان را با موجودی جاری، سازگار میکنند. این ماجرا که بیشتر دولتهای فعلی جهان با تمام قوا از روی دادن آن جلوگیری میکنند باعث رشد اقتصادی بیشتر و افزایش رفاه در سطح جامعه میشود!
وقتی مردم پولشان را پس انداز کرده یا آن را به صورت نقد نگه دارند، با اقتصاد کشورشان می جنگند!
بهانه بعدی که به جز اخلاق تولید پول، پای اموال خصوصی و مالکیت افراد بر آنها را هم وسط میکشد، این است که اگر مردم ثروتشان را به صورت پول نقد نگهداری کنند، دچار نوعی احتکار شدهاند. آنها جلوی حرکت چرخهای اقتصاد را گرفتهاند، صندوقهای سرمایه گذاری و خیریهها را خالی گذاشتهاند و نمیگذارند دیگران از ثروت آنها سودی ببرند. به همین دلیل آنها پول را احتکار کردهاند و باید با روشهایی مانند مصادره اموال یا کاهش ارزش پول، ادبشان کرد!
اگر تمام بحثهای حقوقی در مورد حق مالکیت تمام و کمال افراد بر داراییهایشان و کنترل آنها را فاکتور بگیریم، باز هم این بهانه کاملا اشتباه است. چون چرخیدن چرخهای اقتصاد کلان یک کشور، لَنگِ پولهای بخشی از مردم نیست. حتی پولهای ثروتمندترین فرد یک کشور هم در مقابل ثروتهای ملی، چیز خاصی به حساب نمیآید.
از این گذشته، اقتصاد میتواند با هر مقداری از پول، خودش را وفق دهد. حتی اگر این خیال محال را در نظر بگیریم که تمام مردم یک ملت، پولهایشان را به صورت نقد نگهداری کنند و بازار را با کمبود پول رایج روبهرو سازند در آن صورت خیلی زود یک واحد پولی دیگر جایگزین آن خواهد شد یا دوشادوش واحد پول قبلی به گردش درخواهد آمد. حتی در این وضعیت هم نیازی به چاپ پول توسط دولتها و دستکاری بازار نیست!
باید پیوسته پول تولید کنیم تا با رکود مقابله کند
واژه «رکود» از آن دست کلمههایی است که هر کس به نفع خودش و با توجه به هدفی که دارد از آن معنا استخراج میکند! مثلا زمانی این واژه برای مفهوم «کاهش قیمتها در بازار» مورد استفاده قرار میگرفت و اکنون نویسندگان اقتصادی دنیای مدرن از آن برای انتقال مفهوم «کاهش تورم» استفاده میکنند.
ولی در هر صورت، از هر طرف که این واژه را میتکانیم، معنی «افزایش تولید پول» از آن بیرون نمیریزد! ولی قدرتمندان و دولتمردان کشورهای مختلف با کمک چوبهای جادویی خود این معنی را از آن استخراج کردهاند و در عمل هم به کار بستهاند. از نظر آنها وقتی تورم پایین باشد باید با تولید پول آن را بالا برد و وقتی قیمتها کم باشند باز هم باید با تولید پول، آنها را بالا کشید!
پیش به سوی غافلگیری اتحادیه های کارگری و البته بازار!
چهارمین بهانهای که در کتاب «اخلاق تولید پول» از آن یاد شده بود «چسبندگی قیمت» است. در توضیح این ماجرا آمده است که فرض کنید، اتحادیههای کارگری در مبارزههای خود برای افزایش دستمزد کارگران پیروز شدهاند و کار را به جایی رساندهاند که کارخانهداران و کارفرماها دیگر نمیتوانند از پس دستمزد کارگران بربیایند.
در این وضعیت، دولتها باید با چاپ پول و کم ارزش کردن پولی که در بازار، جاری است قیمت تمام شده کالاهای بازار را بالا بکشد. در این صورت، کارفرماها باز هم میتوانند کارگران را با همان قیمت پیروز شده اتحادیههای کارگری استخدام کنند.
در اینجا نکتهای پنهان شده است. وقتی دولت، پول را بیارزش میکند به دنبال آن قدرت خرید مردم را کاهش میدهد. به زبان ساده یعنی دولت با چاپ پول بیاعتبار و بالا بردن قیمتها تمام تلاشهای اتحادیههای کارگری برای بهتر کردن زندگی کارگران را به باد میدهد. ناگفته نماند که این بازی مثل یک چرخه تا مدت نامعلومی ادامه پیدا میکند. چون اتحادیههای کارگری باز هم برای افزایش دستمزد کارگران، مبارزه تازهتری را به راه میاندازند!
جاری کردن پول ارزان در بازار باعث کاهش نرخ بهره و افزایش رشد اقتصادی می شود
پنجمین موردی که اخلاق تولید پول را زیر سوال میبرد، چاپ پول به بهانه ارزانتر کردن میزان بهره در بازار است. دولتهای مختلف در جهان بر این باور هستند که وقتی اعتبار به بازار اضافه شود و مردم به اعتبارهای بسیاری دسترسی داشته باشند خود به خود بهره این اعتبارها کم میشود. در نتیجه، سرمایه گذاران با دیدن بالا رفتن بازدهیهای اسمی، اشتیاق بیشتری برای سرمایه گذاری کردن پیدا خواهند کرد. در نهایت هم اقتصاد رشد میکند.
پُر واضح است که این بهانه یک حباب توخالی است. چون ملاک اصلی برای سرمایه گذاران، بالا رفتن بازدهی اسمی نیست. آنها به دنبال بازدهی واقعی و کسب سودی هستند که بتوانند آن در حسابشان ببینند! در نتیجه، دولتها با چاپ پول، نه تنها کمکی به اقتصاد نمیکنند بلکه باعث کاهش تولید و آسیبهای جدی به بازار میشوند.
این در حالی است که اگر دولتها از دستکاری بازار دست بردارند و اجازه بدهند که این ماجرا روند طبیعی خودش را دنبال کند، بعد از مدتی نرخ بهره و میزان اعتبار در بازار به تعادلی نسبی میرسند. به دنبال آن اقتصاد سالمتر میشود و با سرعت بیشتری مسیر رشد را طی میکند.
پول کاغذی، هزینه تولید کمتری دارد پس بهتر است
بخشی از ماجرای اخلاق تولید پول به هزینههای تولید پول برمیگردد. کسانی که کلید چاپخانههای پول را در دست دارند – دولتها – ادعا میکنند که تولید پولهای طبیعی – سکههای طلا، نقره یا حتی مس – هزینه بالایی دارد؛ اما در عوض، تولید کردن پولهای کاغذی بسیار راحتتر و ارزانتر است. شاید وقتی از یک جنبه به این ماجرا نگاه کنیم بتوانیم کمی به دولتیها حق بدهیم؛ اما خیلی زود ، پای نکتههای دیگری به این میدان باز میشوند؛ مثلا اینکه:
ارزان نبودن هزینه تولید پولهای طبیعی در نهایت باعث حفظ قدرت خرید فعلی مردم یا مقابله با کاهش آن خواهد شد. چون اجازه نمیدهد که قیمتها به دلیل افزایش حضور پول در بازار به شکلی افسار گسیخته بالا بروند.
تورم کنترل میشود و حتی در سراشیبی کاهش قرار میگیرد.
و … .
البته این ماجرا جنبههای دیگری هم دارد؛ مثلا اینکه دست اهالی قدرت و دولتیها از بازار و اقتصاد کوتاهتر میشود و به دنبال آن قدرت کنترل مردم و اعمال زور به روش اقتصادی یا حتی سیاسی توسط آنها به حداقل ممکن میرسد. اگر از اهالی دولت باشید حتما شنیدن این خبر، شما را حسابی میترساند!
پیام اصلی نویسنده کتاب «اخلاق تولید پول» چه بود؟
«یورگ گوئیدو هولسمن» در کتاب «اخلاق تولید پول» به دنبال افزایش آگاهی اجتماعی از ماجرای تولید پول بی حد و اندازه توسط دولتها و نتیجههای این تصمیم نادرست بود. او میخواست به مردم و حتی اهالی دنیای اقتصاد نشان دهد که وقتی یک اقتصاد آزاد به سمت تولید پول طبیعی قدم بر میدارد، چه نتیجههای مثبتی در بازار به وجود میآیند و به دنبال آن زندگی و سطح رفاه مردم چقدر افزایش پیدا میکند.
هر چند که این ماجراها در سطح جهان هنوز در حد و اندازه چند جمله در کتابها هستند اما آگاهی داشتن از شکل و شمایل دیگری که میتواند در چهره اقتصاد و بازار بنشیند، روزنههایی را به سمت این تحول بزرگ باز خواهد کرد.
دیدگاهتان را بنویسید