آیا در معامله گری بد شانس هستید؟
میدانید که در معامله گری زیانهای پیاپی برای هر کسی پیش می آید، به خصوص زمانی که فرد به اندازه کافی ترید کرده باشد. منشأ «چالش های همه گیر» یا بازار است یا معامله گر .معامله گران با بررسی دقیق سیستم معاملاتی شان می توانند رشته زیان ها را پاره کرده، امیدوارانه به سود برسند.
پایش مداوم بازارها و بررسی کارایی سیستم نیز از دیگر راه های رسیدن به این منظور هستند. معامله گر همچنین باید بررسی کند که معاملاتش در جهت روند هستند یا خلاف آن. آیا قواعد کارامد ورود، خروج و مدیریت سرمایه دارد؛ آیا همه سیگنالها معامله میشوند، یا مهمتر از آن، همه قواعد رعایت میشوند؟ با آزمودن بازار و بررسی دقیق طرح معاملاتی (و چگونگی اجرای آن) ریشه مشکلات را میتوان یافت و با اقدامات مناسب وضعیت را اصلاح کرد.
تقریباً همه معامله گران روزی با «چالش های همه گیر معامله گری» مواجه بودهاند. این چالشهای فراگیر حالتی است که در آن مرتباً سودها از دست می روند، یا زیان ها افزایش می یابند. این دوره های زیان یا فعالیت های بی ثمر میتوانند در هر زمانی برای هر کسی رخ دهند. گاهی ممکن است به سبب تغییر جهت بازار این مشکل رخ دهد؛ گاهی نیز، ممکن است به این علت باشد که معامله گر استرتژی اش را تغییر داده است یا دیگر به پلن مشخصی پایبند نیست. فارغ از علت، معامله گر می تواند 5 سؤال از خود بپرسد تا مشکل را شناسایی و بررسی کند؛ بدین ترتیب، او میتواند تغییرات را آغاز کند و امید وارانه به روند سودآوری بازگردد.
معامله ام در جهت روند است یا خلاف آن؟
بسیاری از معامله گران استراتژی هایی را توسعه میدهند که بتوانند با آنها از روند کسب سود کنند. روندها در تایم فریم های گوناگون شکل می گیرند و معامله گر باید توجه کند که کدام روندها برای معامله مناسب ترند.
معامله در جهت روند، می تواند بر اساس دید معامله گر متفاوت باشد: ممکن است روند کوتاه مدت به سمتی برود، اما روند بلندمدت در همان زمان خلاف آن جهت باشد. بنابراین تشخیص روند در تایم فریم های مختلف و انتخاب یکی از آنها برای معامله، فاکتوری تعیین کننده در موفقیت معامله است.
اگر با استفاده از استراتژی دنباله روی روند همچنان معاملات زیان ده باشند، معامله گر باید بررسی کند که آیا اصلاً بازار روند دارد یا خیر. اگر بازار روند دار باشد، احتمالاً نقطه ورود بسیار دیر تعیین شده است یا حد زیان بسیار نزدیک قیمت است. اگر استراتژی به نظر سودآور باشد (اما در عمل اینطور نباشد)، باید بررسی کرد که آیا قوانین استراتژی کاملاً رعایت میشوند. ممکن است مشکل در استراتژی نباشد، بلکه تریدر با نداشتن نظم باعث به و جود آمدن آن شده باشد.
بر اساس روش هایم، آیا معامله من در جهت ایجاد سود حرکت میکند؟
میدانید که بازارها پیوسته پایین و بالا میروند، از حالت بدون روند خارج شده، روند دار میشوند و دوباره به شرایط بی روند بر میگردند. بنابراین آنچه در شرایطی خاص به کار می آید، ممکن است در شرایط دیگر کاملاکاربردی نداشته باشد. طرح معاملاتی ممکن است بدون نقص اجرا شود، اما اگر در جای نامناسب به کار گرفته شود، قطعا به شکست منجر خواهد شد.
بنابراین، معامله گران باید نقاط ورود، حد زیانها، و حد سودها و استراتژی های مدیریت سرمایه شان را با شرایط بازار تعیین کنند. در غیر این صورت، باید تا وقوع شرایط مناسب، از باز کردن معامله اجنتاب کنند یا استراتژی های جایگزین برای چنین شرایطی ایجاد کنند.
آیا با همه سیگنال های استراتژی معامله میکنم یا فقط تعداد خاصی را انتخاب میکنم؟
زمانی که سیستمی ایجاد میشود، به خصوص زمانی که بر اساس تست گذشته ایجاد شده، فرض می شود که تریدر همه سیگنال ها را معامله خواهد کرد. اگر معامله گران خاص بعضی سیگنال ها را فیلتر می کنند، در معاملات واقعی نیز باید انها را نادیده بگیرند. بنابراین معامله گر باید از خود بپرسد ایا دقیقاً منطبق بر استراتژی معامله میکنم یا تعداد معاملات را بسیار زیاد یا بسیار کم می کنم؛اگر معاملات بیشتری باز میشود، باید بررسی کند که کدام یک بخشی از طرح معامله نبوده اند. نباید طرح معاملاتی را مقصر دانست. معامله گر باید تا زمانی که معاملات با سیستمی سودده به ثمر بنشینند، از این معاملات اضافه دست بردارد. اگر همه سیگنال ها معامله نمی شوند، فرض سودآوری استراتژی می تواند به شدت مخدوش شود. معامله گران باید بررسی کنند معاملاتی که از آنها صرفنظر کرده اند سودده بود ه اند یا خیر. اگر چنین بوده، ازاین پس، همه سیگنال ها را معامله کنند.
آیا من قواعدی برای ورود و خروج دارم و آیا کاملاً آنها را رعایت میکنم؟
در زمانی «چالش های همه گیر معامله گری» رخ میدهد که تریدر طرح کاملی برای نحوه ورود به معاملات و خروج از آنها ندارد. آیا قوانین ورود و خروج با جزئیات نوشته شده اند؟ جزئیات باید شامل نحوه و زمان ورود و خروج باشد.
معامله گران حتی باید کوچکترین تغییرات در طرح معاملاتی را بررسی کنند. برای مثال، آیا به محض صدور سیگنال، معامله باز کنند یا صبر کنند قیمت بسته شود، و برعکس. چنین تغییراتی میتواند پویایی استراتژی را تغییر دهد. همچنین، معامله گر باید از خود بپرسد: آیا قواعد خرید و فروش من آزموده شده اند؟ و فرضهای پنهان این قواعد چیست؟ برای تست کارایی هر استراتژی می توان از بررسی گذشته قیمت، معاملات مجازی یا حسابهای دمو استفاده کرد.
آیا قواعد مدیریت سرمایه دارم و آنها را رعایت میکنم؟
یکی از مهمترین نکات معامله گری مدیریت سرمایه است. در هر معامله، ریسک معامله گر باید به مقدار ناچیزی محدود شود، در حالت ایده آل کمتر از 1 درصد اصل سرمایه. بنابراین معامله گر باید از خود بپرسد: اگر قواعد مدیریت سرمایه مناسب هستند، آیا من آنها را رعایت میکنم؟
اسلپیج Slippage : در معنای لغوی به معنای سر خوردن میباشد و به تغییر قیمت از زمان صدور فرمان معامله از سوی مشتری تا زمان اجرای آن توسط کارگزار گفته می شود، و کارمزدها، میتوانند زیانها را بیش از حد پیشبینی شده کنند و یک استراتژی سود ده را خراب کنند.
لازم است بدانید که اگر درست و حسابی به ریسک پرداخته نشده باشدویا اگر زیان ها پیوسته بسیار بیش از حد پیش بینی شده هستند، حجم معاملات را کاهش دهید، یا به کارگزاری مراجعه کنید که کارمزدش کمتر باشد، و یا به کلی در این بازار معامله نکنید؛ زیرا ممکن است اسلپیج آن به قدری زیاد باشد که نتوان به درستی ریسک را کنترل کرد.
دیدگاهتان را بنویسید