خلاصه ای از کتاب انقلاب بلاکچین
از انقلاب صنعتی تا اکنون ،جهان، هر روز در حال تغییر است. بشر از زندگی در غارها به سمت شهرنشینی حرکت کرد؛ این یک انقلاب بود. کسب و کارهای بیقانون و پراکنده در قالب یک بازار جهانی به تجارت مشغول شدند؛ این یک انقلاب بود.شرکتهای سنتی به قلب اینترنت راه یافتند و طعم فروش محصولات و خدمات آنلاین را چشیدند؛ این هم یک انقلاب بود. اکنون، بشر با انقلاب دیگری روبهرو گشته است. در حقیقت نسل جدیدی از اینترنت در حال قدرت گرفتن است؛ چیزی که میتواند از تمام تغییرات گذشته تاثیرگذارتر باشد. «انقلاب بلاک چین»، تحولی است که تمام کارآفرینهای باهوش، تاجران، کارمندان، هنرمندان و هر کسی در هر جایی از جهان به آن نیاز دارد.
در واقع این تکنولوژی، معادله بازی را بر هم میزند و شکل و شمایل تازهای به آن میبخشد.
مکانی که اکنون هستید، همان مکانی است که کسب و کارهای باهوش سنتی، قبل از جهانی شدن اینترنت در آن ایستاده بودند. اگر میخواهید به جای مقاومت در برابر سیل تغییرات جدید با جریان آن همراه شوید، این مقاله را از دست ندهید.
ماجرای اینترنت و ابرقدرت های پیرامون آن
به وجود آمدن اینترنت، جهان را با تحول بزرگی همراه کرد. افراد زیادی که در دنیای آفلاین، راهی برای عرض اندام در مقابل غولهای تجاری پیدا نمیکردند با کمک اینترنت توانستند استعداد خود را پیش چشم جهان به نمایش بگذارند و با سرعت بالاتری به موفقیت برسند.
این ماجرا عالی بود اما کافی نبود. چون کمکم قدرتمندان دنیای آفلاین این دنیای آنلاین را به رسمیت شناختند با پولهای خود وارد این سرزمین جدید شدند.
علاوه بر این، اینترنت همچنان مشکلاتی همچون امنیت پایین را با خود به دوش میکشد و نتوانسته است برای آن راهحلهایی همیشگی پیدا کند. این ماجرا باعث شد تا کاربران برای تعیین هویت یکدیگر، دست به دامان نهادهای قدرتمند و معتبر آفلاین شوند.بانکها، موسسههای مالی و حتی دولت از این ماجرا به نفع خودشان بهره بردند و آن را به اهرمی برای سرک کشیدن در اطلاعات مردم، رهبری افکار آنها به سمتی که میخواستند و حتی تحت فشار گذاشتن ملتها تبدیل کردند.
دنیایی که اینترنت نوید آن را به مردم جهان میداد حالا به سرگرمی افرادی تبدیل شده است که در ابتدا آن را ناچیز و بیقدرت در نظر میگرفتند. در خقیقت اینترنت به کمک احتیاج دارد. اما چه کسی میتواند یک بار دیگر دست به انقلابی جهانی بزند و اعتبار را به دنیای آنلاین بازگرداند؟
در میان این اوضاع مهآلود، فرد یا گروهی با هویتی نامعلوم، شبیه به قهرمان داستانهای تخیلی پیدا شدند و درست هنگامی که صنعت ملی جهان داشت سراشیبی سقوط را طی میکرد، رمزارزی به نام «بیت کوین» را ساختند و آن را در بستری به نام بلاک چین قرار دادند. با وجود آنکه رمزارزها بسیار مهم هستند اما چیز مهمتر و پازل گمشده اینترنت، «بلاک چین» بود.
دلایل انقلابی بودن بلاکچین
مهمترین و پررنگترین نکتهای که بلاک چین را به یک ایده انقلابی تبدیل میکند وجود «امنیت» است. این تکنولوژی به تمام کاربران از سرتاسر جهان کمک کرد تا دست واسطههای قدرتمند دولتی را کوتاه کرده و در فضایی امن به فعالیت بپردازند.
این حقیقت بر کسی پوشیده نیست که ،هر کسی از هر گوشهای از جهان به شرط داشتن اینترنت میتواند از امکانات بلاک چین استفاده کند. ارزهای دیجیتال، تنها بخشی از ماجرای این تحول به شمار میروند.
انقلاب بلاک چین با خودش سوغاتیهای فراوانی آورده است؛ امنیت، سرعت بالا، هزینه اندک، عدم امکان هک، کاهش اشتباهها و مرکززدایی، نمونههایی ارزشمند از دستاوردهای این تکنولوژی به شمار میروند.
بلاک چین دفتری جهانی و دیجیتالی است که میتواند تمام دادههای مهم را در قلب خودش ذخیره کرده و آن را از دسترس افراد فرصت طلب دور کند.
این تکنولوژی، آینده بسیاری از کسب و کارها را دستخوش تغییرات شگرفی خواهد کرد. بانکداری، حسابداری، سیستمهای گسترده مالی، ذخیرهسازی دادهها، اینترنت اشیا و چیزهای زیادی از این دست دچار تحولات بزرگی خواهند شد.
بسیاری از مدیران و متخصصان جهانی بر این باور هستند که شاید در کمتر از ۲۰ سال آینده، انقلاب بلاک چین به چیزی بسیار عادی همچون اینترنتی که اکنون میشناسیم تبدیل شود.
سازندگان اولیه ارزهای دیجیتال با خودشان فکر نمیکردند که به پدران نسل دوم اینترنت تبدیل شوند. تلاش آنها برای افزودن ویژگیهای ریز و درشت به بلاک چین، تنها با هدف افزایش کارایی بستر ارزهای دیجیتال بود.
آنها میخواستند ارزی جهانی ایجاد کنند که به وسیله تمام مردم جهان قابل استفاده باشد. غافل از آنکه در کنارش گنجی برای تحول جهان را به وجود آوردند.
جدالی میان فناوری و منطق کاغذی
ظهور اینترنت با قولهای فراوانی همراه بود، مثلا امنیت، انتقال اطلاعات با سرعت بالا، کاهش چشمگیر استفاده از کاغذ، ایجاد شغلهای جدید و مواردی از این دست نمونههایی از این قولها هستند. اکنون که در حال خواندن این گفتار هستید به خوبی میدانید که بسیاری از این وعده و وعیدها در حد حرف باقی ماندند.
مثلا امنیت در اینترنت، چیزی کمتر از یک شوخی نیست. یک هکر با مهارت، پشت هیچ دیوار نفوذی معطل باقی نمیماند. این در حالی است که اینترنت در خوان اول خود یعنی توزیع عادلانه این تکنولوژی، درجا میزند.
بعد از گذشت سالها از ظهور اینترنت، هنوز بیش از یک میلیارد نفر در جهان وجود دارند که رنگ آن را به چشم ندیدهاند و از فرصتهای آن بیبهره ماندهاند. گذشته از این، دولتها، سازمانها و سیستمهای مالی هنوز هم بر پایه همان سیستم سنتی کاغذی اما این بار بدون حضور کاغذ، کار میکنند.
اگر سری به انتقال پول از یک کشور به کشور دیگر بزنید با سیستمی کُند، ناکارآمد و حتی قدیمی روبهرو میشوید که به چندین و چند واسطه برای تمام کردن کارش نیاز دارد. بدون شک، نسل اول اینترنت، یعنی همین چیزی که اکنون در دسترس ما قرار دارد نتوانست به تمام آرمانهای بزرگش برسد.
به عقیده بسیاری از متخصصان و مدیران جهانی، اینترنت نسل اول باید در مسیر مسابقه سرعت، امنیت و عدالت، چوب خود را به نسل دوم اینترنت بدهد و ادامه مسیر را به دست او بسپارد.
برخی معتقدند که اشکال کار اینترنت در اجرا کردن یک تکنولوژی روی زیرساختهای چند صد ساله قدیمی است. این هم یکی دیگر از دلیلهایی است که انقلاب بلاک چین را با موفقیت به پیش میبرد. بلاک چین، روی هیچ زیر ساخت قدیمی قرار نگرفته است. بنابراین، دستاندازهایی که نسل اول اینترنت با آنها روبهرو شد در نسل دوم، معنا و مفهومی ندارند.
انقلاب بلاک چین
شاید بسیاری از کسانی که در حال خواندن این واژهها هستند دل خوشی از ارزهای دیجیتال نداشته باشند. حتی برعکس؛ شاید معاملهگرانی زبردست باشند که زیر و بَم ارزهای دیجیتال را درآوردهاند و سودهای کلانی از دنیای رمزارزها نصیبشان شده باشد.
چه این طرف خط باشید و چه آن طرف، صمیمانه به شما پیشنهاد میکنیم که پیگیر انقلاب بلاک چین باشید. چون این تکنولوژی، چیزی است که دیر یا زود با زندگی و کار شما گره میخورد. بنابراین، غافل ماندن از آن یا بیتوجهی به هویتش به نفعتان نخواهد بود. نباید به سرنوشت کسب و کارها و اشخاصی دچار شوید که به هنگام ورود اینترنت، شمشیرهایشان را از رو بسته بودند و از انتقال کسب و کارشان به آن جلوگیری میکردند.
شکست و کاهش سودآوری آنها نتیجه مقاومتشان در برابر تغییر بود. این در حالی است که همراه شدن با موج تغییرات میتواند مسیرهای درآمدی جدیدی را برایتان به وجود بیاورد.
علت گریزبانکها از تغییر
از جمله دلایلی که سیستم بانکداری قدیمی را از انقلاب بلاک چین فراری میدهد کوتاه شدن دست بانکها از کارمزدهای ریز و درشتی است که به بهانههای گوناگون در فرایند سیستم بانکی جای داده شدهاند.
برای بانکها طولانی شدن فرایند به معنی دریافت کارمزد بیشتر است. بنابراین، باید به آنها حق بدهید که دوست نداشته باشند به سمت بلاک چین، تغییر جهت دهند. البته اگر سیستم بانکداری کمی هوشمندانهتر به این ماجرا نگاه میکرد میتوانست سهم خود را از تحول پیشرو بردارد.
در آیندهای نه چندان دور، زمانی که سیستمهای بانکی به صورت یکپارچه در بستر بلاک چین قرار میگیرند، هزینههای نقل و انتقال پول به شدت کاهش پیدا میکند، سرعت انتقال به شکل اعجابانگیزی بالا میرود و مشتریها به جای چندین روز انتظار برای نقل و انتقال پولشان تنها کافی است ۱۰ دقیقه صبر کنند.
همچنین اقدامهای دست و پا گیر برای شناسایی و تایید هویت طرفین معامله از بین میروند و ریسکهای رنگارنگ که برگرفته از سیستم قدیمی بانکداری هستند ناپدید میشوند.
در این میان، بانکها هم میتوانند بیش از ۲۰ میلیارد دلار از هزینههای خود را کاهش دهند و به طور همزمان به افراد بیشتری خدمترسانی کنند. این به معنای واقعی، یک تحول در سیستم بانکداری جهان به شمار میرود.
پلتفرم اتریوم، یک خانه تکانی اساسی از ایجاد تا مدیریت شرکتها بر بستر بلاک چین
همانطور که در طول گفتگوهایمان بارها اشاره کردیم، تکنولوژی بلاک چین تنها به ارزهای رمزنگاری شده محدود نمیشود. این بستر میتواند زمینهای مناسب برای رشد و تحول شرکتهای گوناگونی باشد که میخواهند خارج از خطکشیهای اداری، کار و پیشرفت کنند. شرکت «ConsenSys» که یکی از شرکتهای توسعه پلتفرم اتریوم است نمونهای جالب از این ماجرا به شمار میرود.
این شرکت که روی طراحی، ساخت و توسعه اپلیکیشنها بر بستر اتریوم کار میکند به معنای واقعی سازوکار بلاک چین را در عمل به نمایش میگذارد. در «ConsenSys» سِمَت مدیرعامل در حد یک مشاور، پایین آمده است، خبری از رمز و رازهای سیستم اداری نیست و همه کارمندان به طور همزمان، سهامدار شرکت هم هستند.
آنها آزادی عمل عجیبی برای پیش بردن اهداف شرکت دارند. هر کدام از اعضا میتواند به انتخاب خودش، بخشی از یک پروژه را بر عهده بگیرد یا حتی به مسیر حرکت پروژههای دیگران جهت دهد.
سیستم امتیازدهی که در قلب این شرکت، راهاندازی شده به کارمندان این فرصت را میدهد تا از نهایت خلاقیت خود برای حل کردن مشکلات، ارزشمندتر کردن سهام شرکت و به دست آوردن جایزه تعیین شده برای هر عملکرد روبهجلو استفاده کنند. فضا در این کسب و کار نوآور، درست در نقطه مقابل شرکتهایی است که بر اساس فرایندهای قدیمی و خاکخورده اداره میشوند.
فعالیت پشت دربهای بسته، افزایش حقوق برای کسانی که واقعا کاری انجام نمیدهند، طولانی بودن گامهای پیشرفت، غوطهور بودن در کاغذبازیهای اداری و در کل، حرکت به سمت ثروتمند شدن بدون بهبود شرایط زندگی و کار، نمونهای از مشکلات این شرکتها به شمار میروند.
با وجود آنکه «ConsenSys» هنوز به قد و قواره شرکتهای کهنسال و بزرگ جهانی نرسیده است اما روندی که مثل خون در رگهای این شرکت جریان دارد همراه با خودش انقلاب بلاک چین را به دوش میکشد و عطر آن را در فضای کسب و کار نسل آینده پخش میکند.
Blockchain و کسب و کارهای نوآورانه
کلیه کسب و کارها، چه نوآور وچه انقلابی مانند «ConsenSys» و چه پایه، مانند املاک، غذا، پوشاک و … میتوانند از امنیت، سرعت و کاهش هزینهها در بستر بلاک چین، نهایت استفاده را ببرند. یک کسب و کار اجاره املاک را در نظر بگیرید. در یک وبسایت عادی که خارج از «Blockchain» کار میکند، امنیت واقعی دیده نمیشود.
از طرفی، فعالیتهایی مانند خرید، فروش و اجاره ملک، زیر نظر یک فرد سوم قرار میگیرد که از قضا از دو طرف معامله پورسانتهای خوبی دریافت میکند.
در بیشتر این سایتها، مالک و مستاجر، اجازه ندارند که خارج از محیط سایت با یکدیگر ملاقات کرده یا مبلغی را رد و بدل کنند. چون اگر این اتفاق بیفتد، دیگر پورسانتی به آن فرد واسطه تعلق نمیگیرد.
دردسرهای تعیین هویت، نبود اعتماد میان طرفین، در معرض خطر قرار گرفتن اطلاعات خصوصی، افزایش ریسک و کلاهبرداریها و البته بازه زمانی طولانی برای نقل و انتقال پول، کار کردن با چنین وبسایتهایی را بسیار سخت میکند.
فرآیند اعتمادسازی
در نقطه مقابل، وقتی یک کسب و کار املاک روی بستر بلاک چین اجرا میشود، فرایند اعتمادسازی را به همان روشی که معاملهگران، ارزهای دیجیتال را خرید و فروش میکردند انجام میدهد، سرعت انتقال پول به کمتر از چند دقیقه کاهش مییابد و مالک و خریدار یا اجاره کننده میتوانند در فضایی خارج از سایت هم با یکدیگر ملاقات کنند.
سیستمهای تعیین اعتبار و تایید هویت که در «Blockchain» مورد استفاده قرار میگیرند روند اعتمادسازی را میان افراد غریبه بسیار روان و قابل اطمینان میسازد.
البته ماجرا فقط به بستر سایت و تراکنشها محدود نمیشود. تنها تصور کنید که اگر انقلاب بلاک چین و اینترنت اشیا با هم ترکیب شوند، چه امکانات و فرصتهای بینظیری برای این سایتها به وجود میآیند.
به عنوان مثال، شما میتوانید مرحله دریافت یا تحویل خانه – رد و بدل کردن کلید فیزیکی – را به طور کلی حذف کرده و آن را به بستر بلاک چین منتقل کنید. به این صورت که پس از انجام معامله، کلیدهای هوشمند خانه برای شما فعال میشوند و نیازی به حضور صاحبخانه در محل نخواهد بود.
پژوهشگران، کارآفرینان و محققان بر این باور تاکید دارند که استفاده کردن از تکنولوژی بلاک چین میتواند شکل و شمایل خدمترسانی به انسانها را دستخوش تغییراتی شگرف کند.
تصورش را بکنید اگر سیستمهای خدماترسانی پایهای شهری مثل آب، برق، گاز و خطوط تلفن، نوعی دستگاه هوشمند در بستر «Blockchain» بودند چه تحولی در سرعت، کیفیت و کاهش هزینه ارائه خدمات به وجود میآمد. کمترین فایده این کار، تعمیر و جایگزینی بخشهای آسیب دیده با بخشهای سالم است آن هم به شکلی که وقفهای در خدمترسانی به وجود نیاید.
بیایید کمی جلوتر برویم. چه میشد اگر اداره شبکههایی مانند برق یا آب را از انسانها میگرفتیم و آن را به خودش واگذار میکردیم؟ شاید اولین مزیتی که به ذهنمان برسد، کاهش خطای انسانی، افزایش بازده و سرعت عمل به هنگام بروز بحران باشد.
ناسازگاری های شکل جدید رفاه در قرن ۲۱
شیوههای نوین کسب ثروت که با اینترنت متولد شدند به میلیونها کارآفرین خفته فرصت دادند تا با راهاندازی کسب و کار خودشان بسیار سریعتر از پدران خود ثروتمند شوند. آنها یاد گرفتند که چطور پولشان را به بهترین منبع تولید پولهای بیشتر تبدیل کنند. اما در این میان، میلیاردها نفر وجود داشتند که نمیتوانستند از طریق این شیوه جدید به ثروت دست یابند. این ماجرا باعث ایجاد نوعی شکاف طبقاتی مدرن در قرن ۲۱ شد.
از طرفی، معافیتهای مالی برای این ثروتمندان جدید، بار جدید مالیاتی را به گروه زیر دست آنها تحمیل میکرد. همین موضوع باعث میشد تا آنها بیشتر در بیپولی غرق شوند. اما این تمام ماجرا نیست.
کشورهای در حال توسعه، دستاندازهای عجیبی پیش پای کارآفرینان خود قرار میدهند و از سوی دیگر آنها را با شور و شوق به سمت تولید و ساخت کشور تشویق میکنند. این دوگانگی باعث شده است که بسیاری از کارآفرینهای جوان در وضعیتی چراغخاموش به کسب و کار خود مشغول شوند تا از دستدرازیها و مانعتراشیهای دولتهایشان در امان بمانند.
به دنبال این ماجرا آنها فرصتهای جهانی برای رشد کردن را از دست میدهند و در حد یک کسب و کار کوچک محلی باقی میمانند. چه میشد اگر آنها میتوانستند به دور از این درگیریهای خندهدار فقط به کار خودشان مشغول شوند؟
چه میشد اگر فرایند ثبت شرکت برای آنها فقط چند ساعت طول میکشید؟ چه میشد اگر ادارههای رنگارنگی که بر سر راه ایجاد کسب و کارهای جوان قطار شدهاند و هر کدام به شکلی خلاقانه به دنبال خالی کردن دست کارآفرینان جوان از سرمایههای اندکشان هستند به یکباره ناپدید میشدند؟
بدون شک، انجام این کارها در کشورهایی که زورگوهای لبخند به لب و عاشق تولیدهای پوچ بر راس قدرت قرار دارند خیالی بیش نیست. اما انقلاب بلاک چین میتواند با تکیه بر ویژگیهای ذاتی خود از این موانع رد شود و شاهراهی برای حرکت این جوانهای کارآفرین به وجود بیاورد.
اگر بخواهیم خیلی ساده به ماجرای تشکیل دولتها نگاه کنیم به گروهی از دل مردم معمولی جامعه میرسیم که برای حل کردن مشکلات جامعه، دور هم جمع شدهاند. بزرگترین مسئولیت آنها فکر کردن و یافتن راهحل برای مشکلات، دستور دادن به تیمهای مختلف برای ساخت و توسعه و در کل، روان کردن جریان پول و حفاظت از داراییهای مادی و معنوی مردم است.
کمی فکر کنید. آیا دولتهایی که اکنون در جهان بر سر قدرت نشستهاند چنین کاراییهایی دارند؟ متاسفانه باید اعتراف کنیم که هوش بشری نتوانست از مفهوم دولت به شکل مثبتی بهرهبرداری کند.
اکنون دولتها به بزرگترین مشکلات کشورها تبدیل شدهاند. آنها به جای برداشتن مانع، مدام مانعتراشی میکنند، به جای برپایی صلح و رواج تجارت بین کشورها، مدام در پی جنگ و خونریزی و خط و نشان کشیدن برای یکدیگر هستند. انگار سرنوشت مردم جهان به دست چند بچه لوس افتاده است که تا به حال از کسی تشر نخوردهاند.
انقلاب بلاک چین میتواند این بچههای لوس را تربیت کند. این فناوری با بیارزش کردن موانعی که دولتها بر سر راه مردم کشورها میتراشند آنها را دور میزند و مسیری میانبر به سمت رفاه، توزیع عادلانه ثروت و فقرزدایی باز میکند.
بلاک چین میتواند کاری که دولتها نتوانستند یا نخواستند در طول چند صد سال انجام دهند را در مدت زمان بسیار کوتاهی به سرانجام برساند.
اینترنت نسل دوم و خدمت به هنرمندان
اینترنت نسل اول، یعنی همان اینترنت معمولی خودمان، موانع زیادی را از سر راه هنرمندان برداشت. اکنون هنرمندان میتوانند در جای جای دنیا و تنها با چند کلیک، اثر خودشان را در پلتفرمهای مختلف به فروش برسانند. اما نباید فراموش کنیم که همین اینترنت با دیجیتالی کردن واسطهها همچنان در حال کاهش درآمد هنرمندان و ثروتمند کردن افرادی است که هیچ بویی از هنر نبردهاند.
ناشران، سهمی کمتر از ۲۰ درصد سود را به هنرمندان پرداخت میکنند و ۸۰ درصد آن را برای خودشان برمیدارند. این حرکت آنها نوعی بیگاری به سبک هنری است. ناگفته نماند که حتی همین مقدار پول هم مشمول مالیات میشود و در بازهای چند ماهه به دست هنرمند میرسد.
در این ماجرا، کسی که بیش از همه زحمت میکشد، بسیار کمتر از چیزی که باید پول میگیرد. در واقع، صنعت هنر به سمتی حرکت میکند که انگار هنرمندان یک جامعه، کارمندان خلاق صنعت نشر هستند.
انقلاب بلاک چین میتواند مشکلاتی که به واسطه اینترنت به وجود آمدهاند را از میان بردارد و بستری برای بروز خلاقیتهای نهفته باشد. برای این کار، «Blockchain» باید جای ناشران را برای هنرمندان پر کند.
گذشته از سادگی انتشار، کاهش هزینههای رنگارنگ و اتوماتیک شدن فرایند پرداخت پول، این تکنولوژی میتواند بستری برای رشد هنرمندان به وجود بیاورد. در حقیقت، دادههایی که از ردیابی رفتار مشتریان در این بستر به دست میآیند راه را برای بهبود عملکرد هنرمندان واقعی هموارتر میکنند.
تمام مواردی که تا اینجا با هم گفتیم، تمام راهکارها، فرصتها و سودهای توزیع شده، پشت دربهای ناآگاهی و بیتوجهی نسبت به آینده حبس شدهاند. میتوان گفت که طرفداران انقلاب بلاک چین و کسانی که از این تحول در آینده بسیار نزدیک حمایت میکنند بسیار کمتر از آن هستند که بتوانند آغازی قابل قبول را برای استفاده همهجانبه از این تکنولوژی به وجود بیاورند.
موانع سر راه توسعه بلاک چین
البته تلاشهایی در زمینه اینترنت اشیا در بستر بلاکچین، راهاندازی شرکتهایی برای توزیع آثار هنرمندان و حرکتهایی از سوی بانکداران هوشیار برای مهاجرت به بلاک چین دیده میشوند اما برای یک تحول جهانی کافی نیستند.
گذشته از این، مشکلاتی همچون مصرف بالای برق در این تکنولوژی به معضلی بزرگ تبدیل شده است. این میزان از مصرف برق میتواند آلودگیهای محیط زیستی قابل توجهی را به کره زمین تحمیل کند.
بنابراین، اگر سیاره خودمان را دوست داریم باید برای رفع این مشکل، چارهای واقعی پیدا کنیم. از طرفی، دولتها هم بیکار ننشستهاند. آنها به این راحتی اجازه نمیدهند که یک تکنولوژی، قدرت را از چنگشان دربیاورد.
به همین دلیل، با تمام توانشان در حال مانعتراشی برای گسترش این فناوری و جلوگیری از بروز انقلاب بلاک چین هستند. زمانی که این ماجرا بتواند تمامقد عرض اندام کند، هر کسی از هر جای کره زمین میتواند با توجه به ارزشی که ایجاد میکند به سود عادلانهای دست یابد.
به دنبال این ماجرا، دست قدرتمندانی که ثروت را دو دستی چسبیدهاند و به کسی اجازه حرکت نمیدهند کوتاه میشود. آن هنگام است که فاصلهها به معنای واقعی فقط جسمها را از یکدیگر دور میکنند اما هیچ مانعی برای تجارت، سودآوری، خلاقیت و حتی آزادی به شمار نمیروند.
دیدگاهتان را بنویسید