ایجاد چارچوب درست در ترید
بزرگترین دشمن شما در ترید همان کسی است که هر روز صبح در آینه او را مشاهده می کنید (جسیکا شوارتزر)
احساسات و عواطف که در زندگی عادی موجب ممتاز شدن ما می شود ، در بازارهای مالی برای ما دردسرساز میشوند . تریدرهای بسیاری فقط به این دلیل که متوجه نشدند چه الگوی ذهنی نادرستی دارند و عملاً چه چیزی موجب شده تا در بازارهای مالی موفق نشوند ، برای همیشه بازار را ترک کردند . اگر ندانیم در کجای کارمان اشتباه می کنیم هیچوقت نمیتوانیم آن را برطرف نماییم .
روانشناسی بازارهای مالی و روانشناسی تریدر دو مطلب کاملا جدا از یکدیگر هستند . در روانشناسی بازار شما رفتار ارزها و سهام ها را مورد بررسی قرار می دهید ؛ اما در روانشناسی تریدر شما به موضوع شناخت خود و تغییر الگوهای ذهنی اشتباهتان می پردازید .
داشتن چارچوب ذهنی اشتباه در زمان ورود به بازارهای مالی ، امری کاملاً طبیعی است . زیرا ما تلاش میکنیم بازار را همانطور که دنیای اطرافمان رامی فهمیم ، درک کنیم .
طرز تفکر و انتظارات ما از بازار در زمان ورود به آن میتواند همانند یک مانع موجب شکست ما در بازار شود . اولین مرحله در از میان برداشتن این موانع شناخت خود است . اگر ما ندانیم که چه رفتارها و تفکرات اشتباهی داریم هیچگاه نمیتوانیم آنها را اصلاح نماییم ، زیرا حتی از وجودشان باخبر هم نیستیم .
در این مقاله ابتدا به شناخت چارچوبهای ذهنی اشتباه فعلی میپردازیم و سپس جایگزین آنکه چارچوب صحیح و حرفهای هست را عنوان میکنیم و در نهایت تکنیکی که موجب جایگزین کردن آنان بایکدیگر میشود را به شما می آموزیم . امیدوارم که سرمایه گذاری در بازارهای مالی برای شما تبدیل به کاری موفقیتآمیز شود .
چارچوبهای ذهنی غلط ترید در بازارهای مالی
خصوصیات انسان اقتصادی که در تئوریهای کلاسیک اقتصاد مدنظر واقع شده اند ، انسانی است که در معاملاتش منطقی ، عقلانی ، بیاحساس و کاملاً منفعتطلب است و هدفی جز استفاده مادی و منفعت خود ندارد . میداند دقیقاً در پی چه چیزی است و با طمع ، ترس ، تردید یا وحشتزدگی کاملاً غریبه است ؛ اما حیف که انسان واقعی هیچ شباهتی به این موجود تخیلی ندارد .
مثلا تصور کنید شما و یک نفر غریبه در کل ۱۰۰ یورو هدیه بگیرید . به شرطی که غریبه مشخص کند که هرکدام از شما چه مقدار از این پول را بردارید و شما هم آن را بپذیرید یا رد کنید و اگر شما نپذیرفتید به هیچیک از شما چیزی نمیرسد .
خب به احتمال زیاد با تقسیم ۵۰-۵۰ میان هر دو نفر کاملاً موافقید و منصفانه به نظر می رسد اما در صورتی که طرف مقابل بگوید ۷۰ درصد سهم خودش و ۳۰ درصد هم برای شما آن موقع چه اتفاقی رخ خواهد داد ؟
احتمالاً قبول نمی کنید تا به قیمت از دست دادن سهم خودتان درس عبرتی به آن انسان حریص بدهید ؛ اما انسان اقتصادی بههیچعنوان چنین احساساتی ندارد و در همه ی حالات حتی اگر صرفا قرار باشد یک یورو هم به او برسد قبول می کند ، چون به هر حال از هیچی بهتر است .
به همی خاطر ما نیازمند یک چارچوب محکم به منظور محافظت در مقابل احساسات برای موفقیت در بازار مالی یا سرمایه گذاری هستیم . دانشمندان فرآیندی که در آن شخص نمی تواند میان احساسات و عواطف خود با اهداف منطقی که دارد هماهنگی به وجود آورد را ناسازگاری ادراکی نام گذاری کرده اند ؛ که در حقیقت همراه با داشتن حس بد است و اغلب موجب می گردد که اطلاعاتی را که با سیستم ارزش ما هماهنگ نیست به صورت اتوماتیک حذف کنیم .
آندره کوستالونی بیان می دارد : ده درصد از عکسالعملها در بازار بر اساس واقعیتهای اقتصادی است و بقیه ی آن در حوزه روانشناسی است .
خب حالا که میدانیم عواطف و احساسات ما موجب خطاهای ما در ترید می شوند و هیچ یکاز ما حتی شبیه به انسان اقتصادی مذکور در تئوریهای اقتصاد کلاسیک نیستیم ، بهتر است آنها را بشناسیم و کنترلشان کنیم .
اولین مرحله در هر تغییر خودشناسی است . هنگامی میخواهیم تغییر کنیم باید بدانیم که قرار است چه چیزهایی را تغییر دهیم . افکار و عقایدی را که با اهداف ما در یک مسیر نیستند ، شناسایی کنیم . این کار خیلی هم آسان نیست بهترین روشی که میتوان برای این امر داشت تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در زمان معاملات است .
قوانینی برای خرید و فروش خودتان تعیین کنید و یا شاید استراتژی از پیش داشته باشید . بهتر است استراتژیتان ترکیبی از تحلیل فاندامنتال ، تحلیل تکنیکال و رفتارشناسی بازار باشد . با پول اندک این آزمایش را انجام دهید و تلاش کنید تنها نکته مهم برایتان خرید و فروش درست بر مبنی استراتژیتان باشد .
میتوانید یک برگه را بردارید و در آن جدولبندی کنید . در ستونی از جدول ارزهایی که خریدهاید بنویسید و در ستونی دیگر قیمتهای ورود و خروجتان را یادداشت کنید . همچنین ستون سومی در نظر بگیرید تا بتوانید حالات روحی خود را در هنگام انجام آن معامله یادداشت کنید .
آیا استرس داشتید ؟ آیا ترسیده بودید ؟ و یا اینکه طمع کارانه به دنبال سودی بیشتر از مقدار سودی که استراتژیتان برای شما بدر نظر گرفته بود ، بودهاید .
تلاش کنید ژورنالی که برای این کار ایجاد می کنید ساده و قابلفهم باشد . بیشتر اوقات به دلیل سختی پر کردن این ستونها افراد زیاد مایل به انجام و ادامه بلندمدت آن نیستند . اگر چنین حالتی دارید مانند ترس طمع هیجان استرس و … در همان لحظه آنها را به ثبت برسانید و آن را فراموش نکنید . برای تشخیص بهتر این خطاهای ذهنی و ترید توصیه می کنیم مقاله «روانشناسی معامله گری کلید رسیدن به سود مستمر» را بخوانید . پس از اینکه موفق شدید الگوهای اشتباه خود را تشخیص دهید ، همان چیزهایی که مانع از انجام صحیح استراتژیتان میشود حالا وقت تغییر آنها است .
چهارچوبهای ذهنی صحیح ترید در بازارهای مالی
انسان هیچگاه نمیتواند بیاحساس باشد اما داشتن یک چارچوب ذهنی درست و محکم که از پیش تست شده باشد و بازدهی خود را به اثبات رسانده باشد ، میتواند از دخیل شدن احساسات در تصمیماتمات ترید ممانعت کند ، که همین تفاوت تریدر حرفهای و مبتدی است ؛ زیرا آنها نیز شبیه بقیه ی انسانها احساس دارند اما با داشتن نظم و چارچوب صحیح ، مانع از تأثیر این احساسات بر معاملاتشان میشوند .
در بازارهای مالی ببشتر مردم احساساتی عمل میکنند زیرا سرمایه آنها در معرض خطر است و سختی آن عاقل بودن شماست . جان مینارد کینز بیان می دارد «چیزی سختتر از این نیست که در دنیایی دیوانه ، بخواهی عاقلانه رفتار کنی»
چارچوب صحیح به معنای داشتن انتظارات صحیح و به موقع از بازار و همینطور تفکر درست ردر مورد نحوه موفقیت یک فرد است .
شما قرار نیست که بتوانید نتیجه هر معامله را به درستی پیشبینی نمایید . شما نیاز ندارید که در تمامی معاملاتتان سود کنید . ضرر جزء جداییناپذیر ترید است و هیچگاه نمیتوانید آن را حذف کنید . به شخصه هنگامی کترید کردنم تغییر کرد که یک جمله را از کتاب تریدر منضبط نوشته مارک داگلاس خواندم که میگفت : زیانت را قبول کن ، در غیر این صورت باید تمام پارامترهای تأثیرگذار بر قیمتها را بشناسی مانند احساسات و عواطف دارندگان آن و دلایلی که میخواهند آنها را بفروشند و هزاران پارامتر دیگر که عملاً غیرممکن است .
ما نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم . در حقیقت نتیجه یک معامله کاملاً تصادفی است . حالا ممکن است با خود بگویید پس چه احتیاجی به تحلیل فاندامنتال ، تحلیل تکنیکال و یا مدیریت سرمایه داریم هنگامی که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم .
صحیح است که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم اما میتوانیم با رعایت یک استراتژی خاص و بهره گیری از تحلیلهای ذکر شده ، شانس موفقیت خود را بالا ببریم . حال میتوان گفت با داشتن شانس بیشتر در تعداد معاملات بالا این موضوع قابل پیشبینی هست که تعداد پیروزیهایمان بیشتر از شکستهایمان باشد .
پس دو اعتقاد را به خاطر داشته باشیم اول اینکه نتیجهای هیچ یک از معاملات به تنهایی قابل پیشبینی نیست ؛ دوم اینکه نتیجه تعداد بالایی از معاملات در صورت داشتن یک استراتژی مناسب و رعایت آن به سود ما خواهد بود .
تغییر چارچوبها و عقاید ترید در بازارهای مالی
با شناسایی رفتارها و الگوهای اشتباه در ترید میتوانیم آن ها را با تکنیکی که مارک داگلاس به آن خود انضباطی میگوید تغییر دهیم و الگوها و عقاید درست را جایگزین آنها کنیم .
خود انضباطی تکنیکی ساده ولی کاربردی است . اگر شما از تاریکی بترسید راهکار مقابله با آن چه می باشد ؟ صحیح است ؛ می بایست خود را در تاریکی شب قرار دهید تا ذره ذره متوجه شوید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد . به زبان عامیانه میگویند با ترس خود مواجه شوید . اگر شما مدتی کاملاً بر عکس باورتان پیش روید ، رفته رفته انرژی پنهان در باورتان تضعیف شده و جای خود را به باور جدید میدهد . حال هنگامی که باورها و ترسهای اشتباه خود را شناختید ، زمان تغییر آن فرا رسیده است .
بر خلاف آنها عمل نمایید . البته این کار را با پول کم انجام دهید ، به طور مثال جایی که وسوسه میشوید بر خلاف استراتژیتان عمل فروش را انجام دهید دست نگهدارید به هر قیمتی که شده با آن مقابله نمایید ، البته چون سرمایه شما در این مرحله اندک است احتمالاً به آسانی بتوانید کار درست را انجام دهید . بعد از انجام کار درست برای دفعات متوالی خواهید دید که نتایج بهتری به دست می آورید و درنتیجه باور مرتبط با ترستان برای انجام کار اشتباه از بین میرود و جای خود را به باور درست میدهد .
کلام آخر
در پایان میخواهم بگویم که موفقیت در ترید نیاز به تلاش و پشتکار زیاد دارد . به منظور یادگیری و سرمایه گذاری حتماً اساتیدی را انتخاب کنید تا به شما آموزش بازار مالی و سرمایه گذاری در آن را ارائه دهند . زیرا گذراندن این مسیر به تنهایی کار بسیار سختی است . هیچگاه ناامید نشوید به گفته وینستون چرچیل موفقیت به معنای افتادن در ورطه شکست بدون از دست دادن اشتیاق است .
هیچ مسیری برای یکشبه پولدار شدن وجود ندارد و فقط با تلاش و پشتکار و آموزش به روش صحیح و حرفهای است که موفقیت به دست می آید . برای خود هدفگذاری نمایید اما واقعگرایانه و برای دستیابی به آن برنامهریزی کنید کتاب بخوانید و پیشرفت کنید . ترید چیزی بسیار فراتر از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی می باشد . در حقیقت ترید یک سبک زندگی است .
ا
دیدگاهتان را بنویسید