5 درس معامله گری از جس لیورمور
در ابتدا لازم است مختصری به بیوگرافی جس لیورموربپردازیم.
او از سن ۱۴ سالگی به عنوان پادو در یکی از کارگزاریهای بوستون شروع به کار کرد.استعداد فوق العاده او در ریاضیات باعث شد که او به وجود «الگوهایی» در نوسانات قیمتها پی ببرد و این زمانی بود که اکثر مردم نوسانات قیمت را تصادفی میدانسته و روی سهام قمار میکردند.
جس نخستین ترید خودش را با خرید ۵ دلار از سهمی آغاز کرد که سیستمش سیگنال خرید داده بود و دو روز بعد سهم را با ۱۵/۳ دلار سود نقد کرد.در آن روزها مغازههایی برای قمار روی نوسانات زنده بازار وجود داشت و جس لیورمور با سیستمش آنقدر در این مغازه ها موفق عمل کرد که تمام این مغازه ها ورود جس را به محل کسبشان ممنوع کردند.جس که در سنی حدود ۲۰ سال توانسته بود ده هزار دلار پول نقد داشته باشد برای خرید و فروش به وال استریت رفت.
در ۵ سال اول تریدش یکی از مهمترین درس هایی که جس گرفته بود این بود که وقتی شروع به استفاده از یک سیستم مطمئن کرد با رعایت کامل دیسیپلین، هرگز خارج از سیگنالهای سیستم ترید نکند، درسی که برایش به قیمت چند هزار دلار تمام شده بود.
نهایتا جس خیلی زود در وال استریت ورشکست شد و به بوستون بازگشت. او شروع به بررسی دلایل شکستش در وال استریت کرد و متوجه شد که سیستم او یک سیستم بی نقص اسکالپینگ (ناخنک زنی یعنی گرفتن سودهای جزئی) است که بر مبنای قیمت زنده عمل میکند و به سرعت و با مقداری سود خارج میشود. در حالی که در وال استریت تا رسید خرید شما از کارگزار نرسد، شما نمیتوانید متوجه شوید که نماد مورد نظر را به چه قیمتی خریدهاید. پس جس به سرعت و با چند ترید موفق در مغازهها پولش را به دست آورد و شروع کرد به تدوین سیستمی جدید برای خرید و فروش در وال استریت.
با تمرکز بیشتر روی حرکات بزرگ و طراحی یک سیستم خوب، لیورمور شروع به کسب درآمد از بورس وال استریت میکند. در برهه زمانی خاصی جس پی میبرد که بازار به قله رسیده و زمان سقوط فرارسیده. او شروع به فروش میکند اما قیمتها هر روز بالاتر میروند تا اینکه او با ضرر هنگفت از بازار خارج میشود. چندی بعد از این زیان بزرگ، تغییر روند قیمتها آغاز میشود و پیش بینی جس درست از آب در میآید. اینجا بود که جس درس بزرگ دیگری گرفت: عامل زمان.
یک تحلیلگر باید بتواند زمان درست ورود و خروج از یک ترید را درست تشخیص دهد تا موفق شود.
لیورمور زمان برگشت بزرگ ۱۹۰۷ را چنان درست تشخیص می دهد که تنها در روز ۲۴ اکتبر ۱۹۰۷ سه میلیون دلار سود میکند. این فروشهای او چنان موثر عمل کردند که مورگان (از کسانی که چند سال قبل از این سقوط با دادن ۲۰ میلیون دلار به وال استریت آن را از ورشکستگی نجات داد) شخصاً از جس میخواهد که فروش را متوقف کند والا به تنهایی بازار را نابود میکند.
بعد از این روز او به خرس بزرگ وال استریت مشهور شد.
از مهمترین دستاوردهای لیورمور در ترید تشخیص محدودههای مقاومت و حمایت توسط اوست. اصل دیگری که برخی از معاملهگران بازار بعد از او هم رعایت میکنند، خرید پلهای است.
لیورمور همیشه به صورت پلهای به معاملات وارد میشد. البته با رعایت این نکته که در خرید، همیشه قیمت خرید در پله دوم بالاتر از اول بود، قیمت خرید در پله سوم بالاتر از دوم و…. در فروش هم به عکس.
او همیشه قبل از ورود به یک ترید محاسبه میکرد که چه تعداد سهم خواهد خرید و همیشه حدود ۲۰ درصد سرمایهای که برای این ترید را کنار گذاشته بود درگیر میکرد. اگر قیمت در جهت میلش پیش میرفت در پلههای بعدی بقیه سرمایه را رد میکرد والا با ضرر کمی خارج میشد.
لیورمور برای هر معامله یک عامل زمان هم قائل بود و پیش از ورود میدانست که این ترید تا چه زمانی باز است و به عبارت دیگر او نقطه خروج با ضرر زمانی هم داشت.
روش او بدین ترتیب بود:
۱- او صبر میکرد تا بازار جهت دار شود.
۲- صنایع پیشرو در جهت بازار را بررسی کرده و سهام پیشرو در آنها را شناسایی می کرد.
۳- حجم یکی از ارکان اصلی سیستم او بود.
۴- آنقدر صبر می کرد تا نماد مورد نظر سیگنال بدهد و سپس با اطمینان و بدون تجدید نظر وارد می شد.
۵- به محض حرکت سهم در جهت دلخواه، خرید پلهای را شروع می کرد.
۶- صبور با سهم همراه میشد و به نوسانات کوچک قانع نمیشد.
از سبک معاملات جس و گفتههایش میتوانیم پنج نکته زیر را بیاموزیم که این نکات برای معاملهگرها در بازارهای مختلف میتواند مفید باشد.این نکات معاملهگری ممکن است 100 سال عمر داشته باشند، اما هنوز هم به اندازه روزی که این معاملات انجام شدند اهمیت دارند.
یکی از نقل قولهای معروف او میگوید:
“درس دیگری که زود یاد گرفتم این بود که هیچ چیز جدیدی در وال استریت وجود ندارد. نمیتواند وجود داشته باشد زیرا معاملات سهام به اندازه تپهها قدیمیاند.”
1)سهام قوی را تنها در بازار گاوی بخرید و سهام ضعیف را تنها در بازار خرسی بفروشید.
لازم است بدانید که بازارهای خرسی و گاوی به هنگام افت و رشد قیمتها اتفاق می افتند.سهام، در کل یا به عنوان یک بازار، توسط یک شاخص اصلی، (شاخص بورس) نشان داده میشوند.
بنابراین، اگر این شاخص در روندی صعودی قرار گیرد، تمرکز باید روی خرید قویترین سهام باشد. هنگامی که این شاخص در روندی نزولی قرار گیرد، تمرکز باید روی Short کردن ضعیفترین سهام باشد.
نکته اینکه: Short کردن یعنی فروش استقراضی، یعنی اینکه بدون اینکه سهام را خریده باشید آنرا بفروشید. در حال حاضر، در بورس ایران امکان Short کردن سهام وجود ندارد.
لازم به ذکر است شما نباید این معاملات را خودسرانه و بیبرنامه انجام دهید. معاملات باید براساس یک استراتژی معاملاتی منطقی که به شما در انتخاب سهام درست کمک میکند انجام شوند.
2)اگر زمینه معاملات مهیا نیست، معامله نکنید
در سادهسازی مراحل یک معامله نیز گفتیم که تدوین یک استراتژی و یک برنامه معاملاتی زمان و تمرین میخواهد، اما بعد از اینکه درست تنظیم شد، تنها کاری که باید بکنید دنبال کردن آن است.اگر بازار زمینه معاملاتی را بر اساس برنامه معاملاتی شما فراهم نمیکند، نباید وارد معامله شوید.فکر کردن نبود که باعث شد پول زیادی بدست آورم، بلکه همیشه نشستن بود که پول کلان برایم میرساند.
3)با حد ضرر معامله کنید و پیش از انجام معامله سطح حد ضرر را بشناسید
هر معاملهای، فارغ از اینکه از بیرون چقدر خوب به نظر برسد، ممکن است با شکست مواجه شود.همیشه حدضرر تعین کنید و مطمئن شوید که این حدضرر در صورت افت قیمت سهام تا حدضرر، شما را از معامله خارج میکند.
معامله گران موفق روزانه در مورد اینکه چه زمان باید از معامله خارج شوند تردیدی ندارند. آنها، حتی پیش از ورود به معامله، میدانند چه زمان، کجا، و چگونه باید از آن خارج شوند.
4) میانگین کم نکنید
کاهش میانگین یعنی اینکه شما به معاملهای که وارد ضرر شده پول بیشتری تزریق کنید.اگر هم اکنون حجم خریدتان به حداکثر رقم رسیده (رقمی که برنامه معاملاتی شما اجازه میدهد)، اضافه کردن پول به آن موقعیت معاملاتی (خرید بیشتر سهم) تنها شما را از اصولتان دور میکند.
کاهش میانگین میتواند خیلی زود سرمایه شما را تحلیل ببرد خصوصا اگر چندین بار این کار را انجام دهید، زیرا قیمت باز هم علیه شما خواهد بود.من نسبت به ضررهای مرتبط با کاهش میانگین خرید هشدار دادهام، روشی که بسیار رایج است.
تعداد افراد زیادی سهام را به فرض در 500 تومان خریداری میکنند، و دو سه روز بعد اگر بتوانند آن را در 470 تومان بخرند مشتاق میشوند که با خرید چند سهم دیگر میانگین خود را کاهش دهند، تا قیمت میانگین خریدشان مثلا به 485 تومان برسد.
اگر در 500 تومان خرید کردهاید و ارزش سهام 30 تومان کاهش پیدا کرده، چه منطقی در خرید بیشتر از آن سهم وجود دارد؟ اگر قیمت به 440 تومان رسید با نگرانی مضاعف آن چه میکنید؟
5)تعداد زیادی از سهام را دنبال نکنید
تمرکز و تلاش خود را با دنبال کردن چندین سهام مختلف از دست ندهید. به جای آن، روی معامله قویترین سهام در بازار گاوی و ضعیفترین سهام در بازار خرسی تمرکز کنید.این کار باعث محدود کردن تعداد سهامی میشود که هربار معامله میکنید. اگر به دنبال بیش از این باشید، نمیتوانید تمام سهام خود را دنبال و آنها را به شکل مطلوب معامله کنید.
هرچه تعداد سهامی که دنبال میکنید بیشتر باشد، احتمال اینکه حرکات مهمی که منتظرشان هستید را از دست بدهید بیشتر خواهد شد.
جس لیورمور معاملهگری بسیار موفق بود، اما او در این بین چندین بار شکست را تجربه کرد و ثروت خود را بارها از دست داد و دوباره به دست آورد. او مقصر ضررهای خود را تنها حاصل از قلم انداختن دو چیز میداند:
- تدوین نکردن قوانین معامله خود به طور کامل
- عدم پیروی از قوانین خود
این دو مشکل هنوز هم ممکن است باعث ضرر معاملهگران شوند، همانطور که پیش از این شدهاند. جس لیورمور یکی از طرفداران بزرگ ایجاد یک سیستم معاملاتی و پایبندی به آن به هنگام انجام معامله بود.
دیدگاهتان را بنویسید