آنچه درباره Stagflation بایدبدانید
Stagflationیا رکود تورمی یک پدیده اقتصادی است که با تورم بالای مداوم، بیکاری بالا و تقاضای راکد در اقتصاد یک کشور مشخص می شود. در طول یک دوره شدید شرایط اقتصادی در دهه 1970، تورم فزاینده و کاهش اشتغال باعث کاهش رشد اقتصادی در بریتانیا و هفت اقتصاد بزرگ دیگر شد و سرمایهگذاران در بازارهای سهام به شدت متضرر شدند اما رکود تورمی (Stagflation) چیست؟ تاثیر آن در بازارهای مالی چگونه خواهد بود؟
پس از اینکه ایان مکلئود (Iain Macleod)، سیاستمدار حزب محافظه کار بریتانیا، از اصطلاح Stagflation در طی یک سخنرانی در پارلمان در سال 1965 استفاده کرد، این اصطلاح توسط رسانهها با توجه به شرایط اقتصادی که بریتانیا را از سال 1973 تا 1982 تحت تاثیر قرار داده بود، مورد استفاده قرار گرفت. Stagflation برگرفته از دو واژه رکود و تورم (stagnation and inflation) است. از آن زمان، اقتصاددانان بررسی کردند که چه عواملی منجر به رکود تورمی می شود و روش هایی را برای اندازه گیری آن توسعه دادند. یافته های آنها همچنین شامل پیشنهادات عملی برای اینکه چگونه سرمایه گذاران می توانند از منابع مالی خود در دوره های Stagflation محافظت کنند، است.
stagnation and inflation (Stagflation) یک اصطلاح ترکیبی است که دو واژه رکود و تورم را ترکیب می کند. این اصطلاح، اقتصادی را توصیف می کند که در حال کارکرد نادرست است و در آن قیمت ها همچنان افزایش می یابد، در حالی که رشد اقتصادی (نرخ افزایش تولید کالاها و خدمات)، کاهش می یابد. عدم رشد اقتصادی در طول زمان می تواند منجر به افزایش بیکاری شود.
در شرایط رکود تورمی، خانوارها و کسبوکارها نگران از ادامه افزایش تورم در طولانیمدت هستند و این موضوع به یک پیشگویی خودتحققبخش تبدیل میشود، به این معنا که باعث میشود خانوارها رفتار اقتصادی خود را به گونهای تنظیم کنند که تداوم تورم را تضمین کند. اصطلاح Stagflation در دهه 1970 مورد استفاده قرار گرفت، زمانی که اقتصاددانان و بانک های مرکزی به دلیل یک دوره غیرمعمول تورم بالا و رشد اقتصادی ضعیف ناشی از شوک های نفتی، دچار استرس شدند.
دیوید ویلکاکس، اقتصاددان ارشد موسسه اقتصاد بینالملل پترسون و اقتصاد بلومبرگ، میگوید: «رکود تورمی به طور کلی اقتصادی کلان را تعریف می کند که خیلی خوب کار نمیکند.»
اندازه گیری رکود تورمی
Stagflation با یک نقطه داده اندازه گیری نمی شود، بلکه با بررسی جهت انواع شاخص ها در یک دوره زمانی طولانی اندازه گیری می شود. افزایش قیمت ها و افزایش بیکاری دو مورد از این داده ها هستند. جهت هر یک از این شاخص ها لزوماً نشان دهنده پتانسیل یا وجود رکود تورمی نیست. بلکه پدیده ها در مجموع در نظر گرفته می شوند.
افزایش بهای تمام شده کالاها و خدمات
افزایش در هزینه غذا، انرژی یا سایر اقلام فردی به طور کلی به عنوان نشانه رکود تورمی تلقی نمی شود. با این حال، افزایش گسترده قیمت تمام شده کالاها و خدمات می تواند یک شاخص باشد. سرمایهگذارانی که میخواهند این افزایشها را پیشبینی کنند، میتوانند روندهای شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) و شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) را بررسی کنند.
PPI میانگین تغییر قیمتهای فروش دریافتی توسط تولیدکنندگان داخلی کالا و خدمات را در طول زمان اندازهگیری میکند. از دیدگاه تحلیلگران سرمایهگذاری، این شاخص برای تجزیه و تحلیل روند قیمت فروش و درآمد بالقوه در صنایع مختلف بسیار مفید است. از نقطه نظر تحلیل اقتصادی، حرکات PPI نشان می دهد که هزینه تولید کالا در حال افزایش یا کاهش است.
CPI میانگین موزون قیمت های سبدی از کالاها و خدمات مصرفی را اندازه گیری می کند. وقتی CPI در طول زمان ردیابی میشود، بینشهایی را در مورد جهتی که قیمتهای مصرفکننده هدایت میشوند، ارائه میکند. یک افزایش طبیعی در CPI کمتر از 2٪ در سال است. وقتی این عدد فراتر از آن افزایش می یابد، ترس سرمایه گذاران از تورم شروع می شود.
افزایش قیمت تنها شاخص افزایشی نیست که احتمال رکود تورمی را نشان می دهد. افزایش نرخ بیکاری شاخص دیگری است.
کاهش بهره وری
کاهش در تولید ناخالص داخلی (GDP) و بهره وری هر دو شاخص یک اقتصاد بیمار هستند. تولید ناخالص داخلی ارزش پولی و بهای تمام شده همه کالاها و خدمات تولید شده در مرزهای یک کشور را در یک دوره زمانی خاص دنبال می کند. در یک اقتصاد سالم، این مقدار به طور کلی در حال افزایش است. بهره وری یک معیار اقتصادی از بازده در واحد ورودی است. ورودی ها شامل نیروی کار و سرمایه است، در حالی که خروجی معمولاً بر اساس درآمد و سایر اجزای تولید ناخالص داخلی، از جمله موجودی های تجاری اندازه گیری می شود.
معیارهای بهره وری ممکن است به طور جمعی در کل اقتصاد مورد بررسی قرار گیرند، یا ممکن است به صورت جداگانه توسط صنعت برای بررسی روند رشد نیروی کار، سطح دستمزد و بهبود فناوری مشاهده شوند. کاهش بهره وری عموماً نشانه یک اقتصاد بیمار است.
تاثیر رکود تورمی در بازارهای مالی
مردم به طور کلی زمانی که اقتصاد در حال رونق است و قیمت ها پایین است خوشحال تر هستند. برایان کولتون می گوید: “اگر دو چیز متفاوت را دریافت می کنید، یعنی اگر همه چیز همیشه گران می شود اما نمی توانید بیشتر مصرف کنید و ممکن است شغل خود را نیز از دست بدهید، نشانه بدی است.”
رفع رکود تورمی نیز سخت است. این کار عمدتاً به عهده بانکهای مرکزی مانند فدرال رزرو است که برای تضمین یک اقتصاد باثبات به وجود آمده اند.
به طور کلی، فدرال رزرو قصد دارد تورم را در حدود 2 درصد نگه دارد. معمولاً وقتی تورم از آن سطح فراتر رود، فدرال رزرو و سایر بانکهای مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهند. این کار باعث میشود وامگیری برای خانوارها و کسبوکارها گرانتر شود که این امر نیز باعث کاهش هزینهها و کاهش افزایش قیمتها میشود.
ویلکاکس معتقد است که وقتی مردم متقاعد شوند که تورم باقی می ماند، همه چیز سخت تر می شود. بنابراین بانکهای مرکزی مجبور میشوند تا نرخهای بهره را با شدت بیشتری افزایش دهند تا تورم را تحت کنترل درآورند، که خود میتواند رشد اقتصادی را به طرز چشمگیری کاهش دهد.
چرا رکود تورمی در حال حاضر یک ریسک است؟
ایالات متحده و اقتصاد جهانی نرخ تورمی را تجربه می کنند که در دهه های گذشته مشاهده نشده است. این افزایش قیمت ها عمدتاً ناشی از اختلال در عرضه کالاها و تغییر تقاضای مصرف کنندگان بوده است. بیماری همهگیر کرونا کارخانهها را مجبور کرد هفتهها یا ماهها در یک زمان تعطیل شوند، مشکلی که هنوز گریبانگیر بزرگترین تولیدکننده جهان، یعنی کشور چین است، جایی که قرنطینههای شدید برای جلوگیری از شیوع عفونت باعث شده تا بنادر و تأسیسات تولیدی در حالت عادی کار نکنند.
حمله روسیه به اوکراین این مشکل را بدتر کرده و صادرات نفت و گاز روسیه را مختل کرده و منجر به تورم جهانی قیمت انرژی شده است. محاصره صادرات غلات اوکراین، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان گندم در جهان، باعث افزایش قیمت مواد غذایی در سطح جهان شده و نگرانیها را در مورد گرسنگی در کشورهای در حال توسعه برانگیخته است.
برخی از همین عوامل باعث تضعیف رشد اقتصاد جهانی شده است. بانک جهانی چندی پیش، پیش بینی رشد سالانه خود را از 4.1 درصد در ژانویه به 2.9 درصد کاهش داد و شدیدترین رکود را پس از رکود اقتصادی قبل (دهه 80)، پیش بینی کرد.
آیا می توان از رکود تورمی جلوگیری کرد؟
اجتناب از رکود تورمی (Stagflation) دشوار است، زیرا تنظیمکنندههای مالی باید دو مورد از منافع متضاد را متعادل کنند: تورم و بیکاری. مقابله با تورم معمولاً مستلزم افزایش نرخ بهره است که وام گرفتن پول را گرانتر میکند. این امر تقاضای مصرف کننده را کاهش می دهد و اداره یک تجارت را گران تر می کند. کارفرمایان اغلب با کم کردن نیروی کار خود به این موضوع پاسخ می دهند که باعث می شود بیکاری افزایش یابد.
برعکس، بانکهای مرکزی میتوانند از طریق کاهش نرخ بهره، ایجاد انگیزه برای کارفرمایان برای سرمایهگذاری بزرگ بیکاری را کاهش دهند. اما زمانی که کارفرمایان نیروی کار استخدام می کنند، دستمزدها افزایش می یابد و هنگامی که دستمزدها افزایش می یابد، قیمت مصرف کننده افزایش می یابد (یعنی تورم). بنابراین، تنظیمکنندهها عمدتاً در مورد رکود تورمی گیر کردهاند.
خرد متعارف در حل Stagflation، مقابله با تورم از طریق افزایش نرخ ها و قربانی کردن رشد اقتصادی و افزایش بیکاری است. منطق این است که بازار می تواند از مشکل بیکاری سریعتر از قیمت های بالای مصرف کننده بهبود پیدا کند.
ویلکاکس در مورد Stagflation ایالات متحده می گوید: «تنها راه حل شناخته شده برای رکود تورمی، خود رکود است. فدرال رزرو باید باعث افزایش بیکاری شود. باید باعث رکود شود تا مردم را متقاعد کند که در مورد هدف 2 درصدی جدی است و آنها باید انتظارات، مطالبات دستمزدی و رفتار قیمت گذاری خود را تغییر دهند تا با این 2 درصد مطابقت داشته باشد».
تمام آنچه گفته شد، محرک اصلی Stagflation قیمت بالای کالاها است، چیزهایی مانند نفت، گندم، فولاد و سایر اقلام اساسی بازار. با افزایش قیمت کالاها، هر چیز دیگری در اقتصاد گرانتر میشود. اقتصاددانان محافظهکارتر میگویند که یکی از راههای رام کردن این قیمتها، مقرراتزدایی از این صنایع است، اما ممکن است ماهها یا سالها طول بکشد تا این اثرات به قیمت نهایی تولیدکننده برسد. سیاستگذاران عموماً میخواهند Stagflation را در یک جدول زمانی سریعتر رسیدگی کنند.
تفاوت رکود تورمی با رکود
به چند دلیل رکود تورمی با رکود متفاوت است . یکی از جنبه های Stagflation رشد کم یا راکد در تولید اقتصادی است، در حالی که در شرایط رکود، تولید اقتصادی کاهش می یابد.
تفاوت دیگر، به طور معمول رکود منجر به تورم پایین یا حتی کاهش قیمت کالاها و خدمات می شود، در حالی که رکود تورمی با تورم بالا همراه است.
ویلکاکس می گوید: «اما خلاصی اقتصاد از Stagflation ممکن است به بانکهای مرکزی نیاز داشته باشد تا اقتصاد را به سمت رکود سوق دهند تا در نهایت هزینهها را محدود کرده و تورم را تحت کنترل درآورند.»
اگر سال ها رکود تورمی باشد چه اتفاقی می افتد؟
اگر رکود تورمی برای سال ها در اقتصادهای توسعه یافته وجود داشته باشد، یعنی چیزی به طرز وحشتناکی اشتباه پیش رفته است. روش اصلی مقابله با Stagflation، حذف تورم و اجازه دادن به بازار برای دفع طبیعی بیکاری است. به عبارت دیگر، هدف تبدیل یک بازار رکود تورمی به یک بازار رکودی است و رکود معمولاً در کمتر از یک سال برطرف میشود.
در بازارهای توسعه یافته مانند ایالات متحده، منطقه یورو و ژاپن، این به معنای روزهای سختی برای مصرف کنندگان و دوره هایی است که صدها هزار نفر احتمالاً شغل خود را از دست خواهند داد. اما در سوی دیگر رکود، دستمزدها بالاتر خواهد بود، رشد دستمزدها که تورم را دنبال میکند عموماً پس از کاهش تورم ادامه مییابد و بازارهای سرمایهگذاری تثبیت میشوند و کارفرمایان دوباره کارمندان خود را افزایش میدهند.
ریسک بلندمدت واقعی در اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه مانند برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است. همه آنها صادرکنندگان اصلی هستند که بازارهایشان برای حفظ رشد به کشورهای واردکننده متکی است. اگر اقتصاد منقبض شود، به ویژه اقتصاد مصرف کننده غربی، کشورهای در حال توسعه مکان های کمتری برای ارسال کالاهای خود خواهند داشت. این اقتصادها به شدت به سرمایهگذاری خارجی وابسته هستند، اما اگر بازارهای بینالمللی متلاطم باشند، احتمالاً کسبوکارها از کشورهای در حال توسعه که اقتصاد آنها بیشتر مستعد ریسک هستند، عقب نشینی میکنند. این موضوع می تواند منجر به بحران اعتباری در کشورهای در حال توسعه شود که می تواند بهبود مالی جهانی را مختل کند.
محافظت از منابع مالی در برابر رکود تورمی
یک برنامه مالی صحیح و بلند مدت بهترین راه برای محافظت از امور مالی شما در برابر رکود تورمی است. اگر در حد توان خود توانایی مدیریت مالی زندگی خود را دارید، Stagflation نباید تأثیر عمده ای بر نحوه زندگی شما داشته باشد.
هنگامی که رکود تورمی رخ می دهد، وحشت نکنید و سهام و یا اوراق قرضه خود را بفروشید و در صنایع نادر و کمیاب، طلا یا سایر کالاهای غیر معمول سرمایه گذاری کنید. Stagflation دلیل خوبی برای کنار گذاشتن کامل یک استراتژی سرمایه گذاری صحیح نیست. با این حال، اگر پرتفوی شما دارای سرمایه گذاری های تهاجمی تری است یا تنوع خوبی ندارد، ممکن است زمان کاهش ریسک شما فرا رسیده باشد.
Stagflation همچنین ممکن است دلیلی برای به تاخیر انداختن خریدهای بزرگ مانند خرید خانه باشد، به خصوص اگر منطقه ای که در آن زندگی می کنید حباب املاک و مستغلات را تجربه می کند. با این حال، اگر شاغل هستید و پولی برای خرج کردن دارید، باید به خریدهای منظم ادامه دهید. همچنین باید به عادت های پس انداز و سرمایه گذاری خود ادامه دهید.
دیدگاهتان را بنویسید