چکیده ای از کتاب ۷ عادت مردمان موثر اثر استفان کاوی
یادمه داستانی که مادربزرگم بهش خیلی علاقمند بود این بود که در زمان جوانیش تمامی اجناس فقط ۲ سنت بود اما اینروزها تمامی اجناس خیلی زود گرون میشه و مقصر همه ی اینا دولت هست . اون احمقهای بیسواد بلد نیستن که چطوری بایستی قیمتها رو مدیریت کنند . زمانی که من این داستان ها رو می شنیدم ، اونا ساعتها شکایت می کردن ، افراد واکنشپذیر دقیقا کارشون همینه ، اونها دائما تمرکزشون رو چیزهایی هست که نمی تونن روش کنترلی داشته باشن . ممکن نیست چیزی به اسم تورم باشه ولی در صورت وجود داشتن ، ممکن نیست اونها در زمینش چیزی ندونن . ولی افراد عامل میگن حتی در صورتی که شکایت کردن من درست و با هدف باشد ولی کمک کننده نیست ، به همین دلیل تمرکزش رو روی چیزی می گذاره که تحت کنترلش باشه . در صورتی که فرد دارای عامل تجارتی باشه که در اون محصولی رو به فروش می رسونه به جای اینکه بگه به چه دلیل امروز مردم به محصولات خوب تمایل نشان نمی دهند و دولت قوانین درستی وضع نکرده ، میگه چی کار کنم که محصولم ارتقا پیدا کنه تا مشتریانم بدون اون قادر به زندگی کردن نباشن . میدونی تا چه اندازه در پست این سوال ، بار مسئولیت ، فداکاری و سختکوشی وجود داره ؟ به نظر شما مغز راحتطلب ما کدوم گزینه رو انتخاب میکنه ؟ برای همینه که بیشتر مردم تمرکزشون رو چیزی هست که قادر به کنترل آن نیستند .
عادت ۱ : عامل باشید
فرض کنید در مراسم ختم حضور دارید اما این مراسم با سایر مراسمهای ختم متفاوت است . اینبار شما بالای تابوت میایستید و خودتون رو مشاهده می کنین . در مورد خودتون چی میگین ؟ این یکی از قویترین سوالهایی هست که میشه پرسید . آیا کارای فعلی شما چیزی هست که اون زمان بتونین حرفشو بزنین ؟ میخواین بگین همسر خوبی بودین پس به چه دلیل زمانی که میاین خونه فورا شروع می کنید با همسرتون رفتار منفی میکنید . آیا میخواین طوری شناخته بشین که ارزشهایی رو به جامعه اضافه نموده ؟ در این صورت آیا تلاش شما در اون مسیر هست ؟ یا از شکست هراس دارید و فقط میانهرو هستین ؟ به طور تقریبی تمامی ما در پاسخ این سوال باید روش زندگیمون رو تغییر بدیم !
عادت ۲ : پایان کار را در نظر بگیرید و بعد شروع کنید
الان اگر ازتون بپرسم چیزهایی که تو زندگیتون مهمه چیه ؟ جوابهایی که معمولا داده میشه (سلامتی ، روابط خانواده ، همسر و فرزندان شماست) هیچکس نمیگه مرتب کردن پوشهها و تماشای تلویزیون ! اما چند نفر از ما بیشتر از اون که تلویزیون تماشا کنیم و پوشهها رو مرتب کنیم باشگاه میریم و مراقب غذایی که میخوریم هستیم تا محیط خانوادمون سلامت باشه ، “شکاف بزرگی بین حرف و عمل ما وجود داره!”.
عادت ۳ : اولویت را بر کارهای مهم تر قرار دهید
فرص کنین من و شما هردو نویسنده هستیم و کتابای جالب مینویسیم و هردوی ما تقریبا ۱۰۰ هزار نفر مخاطب داریم ، من کتابای شما رو مطالعه می کنم و از اونا خوشم میاد ، پس تصمیم میگیرم اون را با مخاطبینم به اشتراک بزارم . حالا هزاران نفر دیگه کتاب شما رو خریداری می کنند و ایدههای شما رو مطالعه می کنند ، شما متوجه می شین و با خودتون میگین این فرد کیه منم باید کتاباشو مطالعه کنم . شما شروع به خوندن کتابم میکنید و به نظرتون ایدههای ارزشمندی دارم به همین دلیل اون کتابارو با مخاطبینتون به اشتراک میگذارید و به این ترتیب حالا هزاران نفردیگه کتاب منو خریداری می کنند و ایدههامو مطالعه می کنند . ببینید این چه فرقی داره با زمانی که من یه حساب تقلبی بسازم و کتاب شما رو پیدا کنم و نظر بدی بدم و امید داشته باشم چند نفر دیگه از خرید کتاب شما منصرف بشن و کتاب منو خریداری کنند .
عادت ۴ : اصل معامله برد برد را در نظر بگیرید
همه چیز برد و باخت خالص نیست برای برد شما حتما نباید یه نفر دیگه ببازه ! من همیشه خواستار این هستم که مخاطبینم عضو کانالم بشن اما هیچوقت نمیام بگم که خب من خیلی سخت تلاش کردم و ساعتها زمان صرف کردم ، لطفا عضو کانالم بشین ، برای چه کسی مهمه که سخت کار کردم و چندین روز برای ساخت ویدئوها وقت گذاشتم ، سوال اصلی اینه که آیا ارزشی برای شما داره ؟ و اینکه به چه دلیل شما بایستی وقت بزارید و عضو بشین وقتی که خودتون می تونین کاراتونو انجام بدین .
عادت ۵ : نخست بفهمید بعد جویای تفاهم باشید
این جمله معروف را قطعا شنیده اید: کسی که خود را به خوابزده است را نمیشود بیدار کرد . برای ایجاد تفاهم باید واقعاً تلاش کنید که با تمام وجود طرف مقابلتان را درک کنید ، نه اینکه فقط بهصورت لفظی خواستار تفاهم باشید.برقراری ارتباط یک مهارت است . بیشتر شما سالها وقت سپری میکنید که آموزش ببینید چگونه بخوانید و بنویسید و چگونه صحبت کنید. اما در مورد گوش کردن چطور؟ چه ت آموزشی به شما دادهشده است تا بتوانید به انسانی دیگر و از دیدگاه فردیِ طرف مقابلتان ، او را بهصورت عمیق درک کنید؟
عادت ۶ : نیروی جمعی ایجاد کنید
حالا فرض کنین دونفر با یه درخت که ۵ سیب برروی آن قرار دارد ، وجود دارد . هردوی اونا برای اینکه به سیبها برسند قدشان کوتاهه ، اما اگر روی شونه دیگری بشینه میتونه به هر ۵ سیب برسه ، این همکاری نامیده میشه . “کل بزرگتر از مجموع اجزاست!”. می دونم که با همه نمیشه این طور پیش رفت اما همیشه باید در حال یافتن فرصتها برای ایجاد همکاری باشین . هربار که یه فرصت همکاری به وجود بیارین بیشتر از اون چیزی که به تنهایی میتونستین سیب به دست میارین .
عادت ۷: اره رو تیز کنین
یه مردی ساعتها می گذره که مشغول بریدن یک درخت هست ، پس از مدتی همسایش طاقت نمیاره و بهش میگه در صورتی که اره رو تیز کنی سریعتر میتونی درخت رو ببری ، اما مرد پاسخ میده تیز کردن اره زمان می بره ، شاید این داستان خنده دار باشه اما خود ما هم معمولا این کار رو میکنیم ، ما نمیتونیم روزی نیم ساعت و هفتهای ۴ بار برای رفتن به باشگاه ورزشی زمان صرف کنیم ، سلامت ما به حدی رسیده که دیگه نمیتونیم در کارامون موثر باشیم نمیتونیم ۱۵ دقیقه در روز کتاب بخونیم و از لحاظ روانی خودمون رو تقویت کنیم ، نه این چیزا زمانبر هستند ! اما هنوز جسارتش رو داریم که در پی نکات برای موثر و مفید بودن باشیم . مثل اینه که به یه مهندس بگیم نگران زیربنا نباش ! در کجا میتونم آجرهای جادویی که در هوا معلق میمونن بیابم ؟
دیدگاهتان را بنویسید