شرطی کردن ترید در ضمیر ناخودآگاه
به احتمال زیاد همه ی ما شنیده ایم که ۹۰ درصد از قدرت مغز انسان در ضمیر ناخودآگاه است ؛ که در حقیقت ما از آن کاملا استفاده نمیکنیم و بیشتر بهره گیری ما از ضمیر ناخودآگاه انجام کارهای روزمره مانند نفس کشیدن راه رفتن و … می باشد .
ولی میتوانیم با شناخت قدرت ذهن خود و به کنترل درآوردن این بخش قدرتمند به چنان موفقیتهای برسیم که تصورش هم برایمان دشوار است . استفاده از ضمیر ناخودآگاه در بازار مالی هدف اصلی این مقاله می باشد .
اگر شما نوازنده نباشید هنگامی که یک نوازنده را مشاهده می کنید که در حال نواختن سازش است ، شاید تعجب کنید که او چگونه اینقدر سریع و بدون مکث نتهای گوناگون را مینوازد و ممکن است این کار برای شما غیرممکن به نظر بیاید . زیرا شما تصور میکنید می بایست با ضمیر خودآگاهتان این کار را انجام دهید ، فکر میکنید برای نواختن هر نت نیازمند تفکر و تصمیمگیری هستید در حالی که نوازنده هر نت را جداگانه به ضمیر ناخودآگاه خود آموخته و حال ذهنش در حال نواختن موسیقی می باشد .
حال فرض کنید از قدرت بیانتهای آن در تریدتان استفاده نمایید چه میشود ؟ در حقیقت همه ی تریدرهای حرفهای دنیا چه خواسته و چه ناخواسته همین کار را کردهاند . آنها ترید را به یک عادت ذهنی تبدیل نمودهاند . در حقیقت ترید وارد ضمیر ناخودآگاهشان شده و در حال حاضر ترید سادهترین کار جهان برایشان می باشد ؛ مانند آب خوردن درحالیکه برای یک تازه کار ، کاری بهشدت سخت می باشد .
در این مقاله از کتابهای همچون قول درون نوشته هر کارپنتر ، تجسم خلاق نوشته بروس گلدبرگ و همچنین کتاب ذهن زیبا استفاده نموده ایم که میتوانید برای مطالعه بیشتر این کتاب ها را هم مطالعه کنید .
ضمیر ناخودآگاه چیست ؟
قسمتی از ذهن که ما از آن آگاه نیستیم ضمیر ناخودآگاه ما می باشد . در حقیقت بعضی دانشمندان بر این باورند که ذهن چیزی فراتر از مغز است و شاید در سراسر بدن جریان داشته باشد .
در حقیقت ضمیر ناخودآگاه همه ی کارکردهای غیرارادی بدن را کنترل مینماید مانند ضربان قلب ، نفس کشیدن ، فشارخون و …
ضمیر ناخودآگاه میتواند بدن ما را به سمتی هدایت نماید که میخواهد . به طور مثال هنگامی که با خطری روبه رو میشویم با ترشح آدرنالین فرمان بجنگ یا فرار کن را صادر می کند . نکته جالب اینجاست که ضمیر خودآگاه شما فکر میکند که خود در حال گرفتن تصمیمات و اداره زندگی شماست درحالیکه نمیداند در بیشتر مواقع در حال انجام پیشنهادهای ضمیر ناخودآگاه است . زمانی که شما در بازار معامله انجام میدهید بخش بسیاری از تصمیمات شما از ضمیر ناخودآگاهتان بروز داده میشود .
تفاوت میان ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه
برای اینکه بتوانید قدرت بیاندازه ضمیر خودآگاهتان را در کنترل خود درآورید و آن را مورد استفاده قرار دهید ، لازم است تا آن را بشناسید و تفاوتهای آن را با ضمیر خودآگاه بدانید .
۱- بینایی :
ضمیر ناخودآگاه کور است نابیناست هر چیزی که به آن بگویید باور میکند اگر تصور کنید که ثروتمند هستید تفاوت بین واقعی و خیالی را نمیفهمد و شاد میشود . در حقیقت مانند یک کامپیوتر می باشد . اگر شما در کامپیوترتان مطلبی را تایپ نمایید و یا اطلاعاتی را در آن بریزید کامپیوتر تفاوتی میان دروغ یا راست متن تان یا واقعی و خیالی بودن اطلاعاتی که در آن وارد کردهاید نمیفهمد .
هر جوری که راجع به خودتان فکر کنید ضمیر ناخودآگاهتان شما را به همان سمت هدایت می کند . اگر هرروز تصور کنید که تریدر حرفهای هستید ، ضمیر ناخودآگاهتان شما را به سمتی میبرد تا این حرف تحقق پیدا کند . به طور مثال ممکن است ذهن شما را در زمان ترید متمرکزتر نگه دارد تا خطایی نکنید و یا حواستان را به سمت مطالب آموزشی که موجب حرفهای شدنتان باشد جلب نماید و اینگونه شما را به هدفتان میرساند .
نابینا بودن ضمیر ناخودآگاه بهترین ویژگی آن برای شما به شمار می رود ؛ اما سؤال این است که پس به چه دلیل هر چیزی را که میشنوید به طور کامل باور نمیکنید . جواب این سؤال در فیلتری است که مانع ورود هر اطلاعاتی به ضمیر ناخودآگاه میشود .
اگر شخصی به شما بگوید که زشت یا احمق هستید درحالیکه اینگونه نیست و خودتان میدانید که این دروغ است ضمیر خودآگاهتان تأثیر آن را بر ناخودآگاه فیلتر میکند و اجازه ورود را نمیدهد ؛ ولی اگر این موضوع هرروز تکرار گردد امکان دارد رفته رفته باور کنید که زشت هستید و این باور در ضمیر ناخودآگاهتان جای گیرد در این صورت موجب می گردد که شما کمتر به خودتان برسید و واقعاً به سمتی بروید که زشت به نظر برسید .
در حقیقت افکار ما تبدیل به باورهای ما میشوند و باورهای ما زندگی ما را شکل می دهند .
۲- عملکردها :
ضمیر خودآگاه عملکردهای ارادی شما را کنترل مینمایند و در هر زمان فقط توانایی انجام یک کار است . ممکن است برخی بگویند که همزمان هم کتاب میخوانند هم فیلم میبینند اما این صحیح نیست و این تفکر آنها به خاطر تغییر سریع تمرکز بین کتاب و تلویزیون به طور مداوم است ؛ اما ضمیر خودآگاه شما فقط میتواند یک کار را انجام دهد .
به خاطر بیاورید وقتی را که اولین بار پشت فرمان یک ماشین نشستید . هنگامی که استارت زدید و دنده را عوض کردید موقع راه افتادن خاموش کردید . زیرا حواستان به گاز بود و کلاج را درست رها نکردید . دفعه بعد که ماشین بازهم خاموش شد چون این بار حواستان به کلاج بود و بهاندازه کافی گاز ندادید ؛ اما مرحلهبهمرحله کارها را یاد میگرفتید و به ضمیر ناخودآگاهتان منتقل میکردید تا هنگامی که حرفهای شدید و دیگر همزمان با رانندگی چندین کار دیگر هم انجام میدادید .
ضمیر خودآگاه منطقی است توانایی فکر کردن ، استدلال ، انتقاد ، قضاوت ، انتخاب ، برنامهریزی ، اختراع ، ادراک و … را دارا می باشد . ضمیر خودآگاه تأثیر دادههای ورودی بر ناخودآگاه را کنترل مینماید .
ضمیر ناخودآگاه غیرارادی است و میتواند در لحظه میلیونها کار را انجام دهد و از هر ابرکامپیوتری قویتر می باشد . دارای احساسات ، عشق ، نفرت ، خشم و ترس است . غیرمنطقی است استدلال قیاسی دارد . هر چیزی را باور میکند . ضمیر ناخودآگاه قدرتمند است ۲۴ ساعت بدون خستگی کار میکند و برای انجام کارها احتیاجی به تلاش ندارد مانند رانندگی که وقتی حرفهای شدید دیگر سادهترین کار است .
بنابراین ضمیر خودآگاه اراده دارد و ضمیر ناخودآگاه دارای قدرت است و در صورتی که این دو باهم ترکیب شوند میتوان اراده قدرتمند داشت . هنگامی که تصمیم به انجام کاری مثلاً ترک سیگار میگیرید با خودآگاهتان اراده نمودهاید زیرا میدانید ترک سیگار برای شما بهتر است اما تا وقتی که ضمیر ناخودآگاهتان قبول نکند موفق نمیشوید زیرا قدرت آن بیشتر است و چند روز بعد دوباره شروع به کشیدن سیگار میکنید .
چگونه می توانیم چیزی را وارد ضمیر ناخودآگاه خود کنیم ؟
ضمیر ناخودآگاه برنامههای اساسی زندگی را دارد که از والدین ، جامعه و خانواده یاد می گیریم . این آموزش از سهماهه های آخر بارداری آغاز میشود و بیشترین تأثیر را تا ۷ سالگی میپذیرد. دلیل این هست که تا این سن تقریباً ضمیر خودآگاه ما فعال نبوده و یا تأثیر ناچیزی داشته است . در حقیقت فیلتری در کار نبوده است که اطلاعات را گزینش نماید . به همین دلیل طریقه ی تربیت کودک در این سن بسیار مهم می باشد .
در این دوران شاید اطلاعاتی وارد ضمیر ناخودآگاه ما شده باشد که مناسب نیست و ما نیاز داریم تا ضمیر ناخودآگاهمان را باز طراحی نماییم . حال نیاز هست که بدانیم اطلاعات چطور وارد ضمیر ناخودآگاه ما میشود .
ضمیر ناخودآگاه به چهار روش آموزش می بیند :
روش اول : روش خود هیپنوتیزم است . در این روش ما با کاهش فرکانس مغزی در واقع مقدار فیلتر اطلاعات به وسیله ی ضمیر خودآگاه را کم می نماییم و در همین حین اطلاعات را به ضمیر ناخودآگاهمان القا میکنیم . در حقیقت هیپنوتیزم به معنای دادن اطلاعات به ذهن درحالیکه ضمیر ناخودآگاه مان را در جای دیگری سرگرم نموده ایم .
روش دوم : روش عادت سازی است ؛ یعنی با تکرار فراوان کاری کنیم که اطلاعات ملکه ذهنمان گردد ، زمانی که چیزی را هرروز تکرار کنید شاید در روزهای اول ضمیر خودآگاهتان آن را فیلتر نماید ؛ اما بعد از تکرار بیشازحد آن ضمیر خودآگاه به نوعی انزجار و بیتوجهی به آن میرسد و دیگر زمان شنیدن آن بیتوجه است و اینجاست که اطلاعات بدون فیلتر وارد مغز میشوند . به طور مثال اینکه هرروز بگویید ثروتمندید شاید روزهای اول ضمیر خودآگاهتان بگوید معلوم است که نیستی اما بعد چندین هفته متوالی دیگر توجهی به جمله شما نمیکند و همین امر موجب رفع فیلتر از مقابل آن میگردد .
البته تکرار به حالتهای دیگر هم موجب عادت سازی میشود و روش مناسبی برای استفاده از قدرت بیکران ضمیر ناخودآگاه است . لازم است که این روش را با سایر روشها ترکیب کرد تا اثربخشی را افزایش داد .
روش سوم : شوک عاطفی است . ضمیر ناخودآگاه احساسی است و اطلاعات را بهصورت احساسی بهتر دریافت مینماید . بسیار مشاهده کرده ایم که یک فرد بعد از یک شوک عاطفی شدید مثلاً مرگ یک عزیز تغییر کرده و مسیر زندگی خود را عوض میکند. اگر بتوانید تلقینهای خود را با فاکتور احساسات ترکیب کنیم میتوانیم اثربخشی تلقینها را بهشدت افزایش دهیم.
روش چهارم : این روش نسبتاً جدیدتر می باشد که به آن روانشناسی انرژی گفته می شود . در آن مغز از طریق ابَر یادگیری برنامههای ذهنی را در عرض چند دقیقه عوض میکند . این روش به دلیل جدید بودن و پیچیدگی نسبتاً بیشتر به آسانی قابلاجرا برای هر فرد نیست و نیاز به علم بیشتری دارد که در صورت تمایل میتوانید راجع به آن تحقیق بیشتری کنید .
نتیجهگیری
موفقیت در بازار مالی فقط یادگیری تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال و شرکت در دوره های آموزشی نیست . اینیک فعالیت ذهنی می باشد که نیاز به تقویت ذهن دارد . شما باید یاد بگیرید چطور ذهن خودتان را تربیت کنید تا شما را به سمت اهدافتان هدایت کند .
دیدگاهتان را بنویسید