دیفای (DeFi) چیست؟ (بخش اول)
در این مقاله به تفاوت های موجود بین DeFi (امور مالی غیرمتمرکز) خیالی و دیفای (DeFi) واقعی خواهیم پرداخت و ۷ چالش مهمی که این صنعت باید قبل از برطرف کردن شکاف تعاریف فوق بر آنها غلبه کند را بیان میکنیم که به دلیل زیاد بودن مطالب، این مقاله را در ۲ قسمت در اختیار شما قرار می دهیم تا خارج از حوصله نباشد. این مقاله به تحلیل صرافی غیرمتمرکز ارزهای دیجیتال و وام دهی غیرمتمرکز و مشتقات میپردازد.
درست همانطور که اینترنت، ایجاد زیرساخت جدید اطلاعات را امکان پذیر کرده است، فناوری بلاک چین نیز ایجاد زیرساخت جدید مالی و توسعه بازارهای کاملا جدید را امکان پذیر میکند. جنبش DeFi به منظور ایجاد زیرساختی پدید آمده است که از بازارهای موجود بر بستر بلاک چین پشتیبانی کند.
دیفای (DeFi) خیالی
در یک سیستم مالی غیرمتمرکز فعال، اتصال به اینترنت تنها لازمه دسترسی به خدمات مالی میباشد و مکان جغرافیایی یا شرایط موجود تاثیری بر آن ندارد. کاهش متمرکزسازی سیستم هایی که زیرساخت های بازارهای مالی مورد نظر را تحت کنترل دارند منجر به افزایش شفافیت، کاهش هزینه ها و کاهش سانسور یا دستکاری میشود. افراد و سازمان هایی که دسترسی به بانک ندارند به خدمات مالی متصل خواهند شد. دیفای نه تنها بازارها را برای محصولات مالی غیرنقدی موجود تسهیل میکنند، بلکه ایجاد محصولات مالی جدید و بازارهایی که وجود نداشته اند را امکان پذیر میسازد. قابلیت آربیتراژ، قرض گرفتن، داد و ستد و دسترسی به نقدینگی موثرتر میتواند منجر به پیوستن سازمان های بیشتر بدون محدودیت استفاده از این محصولات و انحصارطلبی های بازار شود.
دیفای (DeFi) واقعی
اگرچه دیفای به امور مالی آزاد اشاره دارد و گاهی اوقات نیز بیانگر “بانکی برای افراد بدون بانک” میباشد، اما واقعیت آن است که هدف این محصولات، خرده سرمایه گذاران و صرفا افراد بدون بانک نمیباشد. فناوری معمولا عامل اصلی محدودیت دسترسی به خدمات مالی نیست. اغلب اوقات هویت و یا رژیم های خودکامه دلیل اصلی میباشند. غیرمنطقی است اگر فکر کنیم که خرده سرمایه گذاران معمولی خطرات ساده ترین محصولات دیفای را بشناسند و هنوز این بحث های مختلفی میشنویم که چه دلیلی دارد خرده سرمایه گذاران معمولی به مشتقات مالی خارجی نیاز داشته باشند. چالش های رابط کاربری فعلی نیز مانعی برای پذیرش این موضوع میباشد.
بازار محصولات برای اکثر سرمایه گذاران سازمانی نیز شفاف تر نمیباشد. اکثر پروژه های دیفای مناسب HFT (معاملات مستمر) نمیباشند زیرا سرعت عملکرد آنها محدود میباشد. هم چنین مناسب معاملات کلان نیستند و سازمان های مالی سنتی حتی ورود به تراکنش هایی که طرف مقابل آنها مشخص نیست را مد نظر قرار نمیدهند. در این شرایط، معامله کنندگان سازمانی تمایلی به انجام این معاملات ندارند زیرا حداقل میخواهند در بازار مورد نظر خود افراد خاصی را بشناسند.
در نتیجه، بازار محصولات در حال حاضر متشکل از کاربران کریپتو میباشد که با چالش های رابط کاربری و تجربه کاربری شبکه های کریپتو و دارایی های مبتنی بر بلاک چین مشکلی ندارند. برای افزایش پذیرش کاربران، معاملات دیفای در مقایسه با جایگزین های متمرکز نباید مزایای مالکیت، دسترسی و شفافیت را دست کم بگیرند. عدم وجود ابزارها و آموزش توسعه دهندگان نیز عامل بازدارنده دیگری در این صنعت است. ابزارسازی و خدمات باید بیش از پیش توسعه یابند و برترین محصولات ایجاد شوند تا کاربران مجبور نباشند با اکوسیستم چند پارچه ای که مسیرهای مختلف دارد تعامل داشته باشند. توسعه دهندگان، قانونگذاران، وکلا، سرمایه گذاران، معامله کنندگان حرفه ای و کاربران باید با یکدیگر همکاری کنند تا بر چالش های موجود غلبه کنند.
در نتیجه، حرکت به سمت سیستم مالی غیرمتمرکز بیشتر یک تکامل میباشد تا یک حرکت انقلابی. این موضوع، پتانسیل دیفای برای شکل دهی مسیری جدید که در آن، بازارها فعال هستند و کل دنیا در حال تعامل و تراکنش میباشند را نادیده نمیگیرد.
اگرچه جنبش دیفای پتانسیل ارائه مزایای بسیار خوب در مقایسه با جایگزین های متمرکز دارد، اما عملا چالش های بسیاری وجود دارد که صنعت دیفای در ابتدا باید بر آنها غلبه کند. میتوان پذیرش کاربران را بزرگترین مانع در مسیر توسعه این صنعت در نظر گرفت. هم چنین خطرات جدید موجود در سراسر پروتکل ها نیز بزرگترین تهدید برای پایداری دیفای میباشد. در ادامه این مقاله نگاه دقیق تری به ۷ چالش مهم در مسیر دیفای میاندازیم.
۱- هویت و اعتبار
اولین قدم برای ورود به تراکنش های مالی اغلب به تایید هویت طرفین تراکنش نیاز دارد. هرچند یکی از ویژگی های اصلی دیفای این است که کاربرانی که به خدمات مالی دسترسی دارند مجبور نیستند وابسته به جنبه های مختلف هویتی باشند. این موضوع میتواند مشکل آفرین باشد زیرا نقض قوانین تایید هویت و اقدامات ضد پولشویی نه تنها میتواند منجر به جریمه های سنگین شود بلکه اتهامات مجرمانه را نیز در پی دارد. اگر واسطه دیفای (نهادی که میزبان دفتر سفارش در پروتکل دیفای است) معامله ای بین طرفین ناشناس را برقرار سازد و طرفین معامله نیز هرکدام از قانون های اشاره شده را نقض کنند، عواقب آن بسیار جدی خواهد بود. به علاوه، بدون وجود روشی برای تایید هویت، اکثر پروپوزال های نظارت غیرمتمرکز این پروژه ها سریعا تبدیل به حکومت سرمایه داران (پلوتوکراسی) میشود.
اگرچه پروژه ها هم چنان فاصله زیادی با یک راهکار بی نقص دارند اما در حال تحقیق بر روی روش هایی هستند تا فارغ از متمرکزسازی، تایید هویت (KYC) را امکان پذیر سازند. برای مثال، واسطه ها در پلتفرم 0x میتوانند انتخاب کنند که استخر نقدینگی دارای مجوزی پیاده سازی کنند که تضمین میکند این استخر تنها در دسترس آدرس های مجاز اتریوم میباشد، آدرس هایی که مطابق با شرایط خاصی نظیر شرایط مورد نیاز سیاست های اقدامات ضدپولشویی (AML) و تایید هویت میباشند. هرچند این روش هم چنان بدون آنکه نیازی به استفاده از سیستم مالی سنتی و متمرکزسازی باشد، هویت را به طوری که بتوان مورد اعتماد بودن طرف مقابل را شناخت، تضمین نمیکند. چندین نهاد، EIP هایی (پروپوزال بهبود اتریوم) را به منظور ارائه قوانین تایید هویت (KYC) و اقدامات ضدپولشویی (AML) را به توکن های ERC-20 صادر کرده اند. هرچند در بسیاری از موارد، این پروپوزال ها هم چنان به ارائه دهندگان سرویس برای همکاری با یکدیگر در خارج از زنجیره و از طریق کنسرسیوم نیاز دارند تا سیاست های KYC یکدیگر را بررسی کنند و این موضوع هم چنان مشخص نیست که این پروپوزال ها کاملا مطابق با پیش نیازهای قانونگذاری میباشند یا خیر.
ایجاد و به دست آوردن اعتبار در شبکه های بلاک چین نیز یکی دیگر از چالش های مهم است. این موضوع، یکی از موارد مورد توجه این صنعت است به طوری که در خصوص اعتبار داخل زنجیره، طیف وسیعی از محصولات وجود دارد. در حال حاضر دو روش اصلی برای ایجاد اعتبار در این شبکه ها وجود دارد:
- امکان پذیر ساختن تمام افراد برای ورود به این عرصه با فرض این موضوع که تمام شرکت کنندگان شبکه، عاملان خوب و درستکاری هستند. شرکت کنندگانی که غیرقابل اعتماد و نامعتبر بودن آنها ثابت شود، جریمه خواهند شد. بیمه گذاران شبکه دارما (Dharma) در این طبقه بندی جای میگیرند به طوری که به تدریج و از طریق ثبت دقت و رفتار مناسب اعتبار خود را به دست آوردند.
- انتقال (پورت کردن) اطلاعات اعتباری موجود به شبکه بلاک چین و از طریق اوراکل. این مورد، بهبود چشمگیری نسبت به سیستم مالی سنتی از لحاظ امکان پذیر ساختن دسترسی عادلانه میباشد.
عدم وجود روش کسب اعتبار داخل زنجیره که لزومی به ارائه اطلاعات در خصوص هویت شخصی از جانب کاربران ندارد بدان معنا است که اکثر پروژه های دیفای به جای آنکه در صدد اثبات قابل اطمینان بودن خود باشند به وثیقه گذاری نیاز دارند.
۲- ناکارآمد بودن سرمایه
وثیقه گذاری بیش از حد مورد نیاز پروژه های دیفای، ناکارآمد بودن سرمایه را میرساند. در پروژه میکر DAO، کاربران باید ۱.۵ برابر ارزش اتریوم واریز انجام دهند تا بدهی با وثیقه را ایجاد کنند. حتی در این صورت نیز اکثر افراد تصمیم میگیرند تا نسبت وام به ارزش خود را به میزان ۳۰۰ درصد حفظ کنند تا از جریمه های نقدی دو رقمی اجتناب کنند. بدین ترتیب، وام های ترکیبی به نسبت وثیقه گذاری ۲ برابری نیاز دارند که گفته شده است به تدریج کاهش خواهد یافت. هرچند بعضی از کاربران تمایل به وثیقه ۴ الی ۵ برابری را اذعان داشته اند.
تا زمانی که یک سیستم اعتباری غیرمتمرکز توسعه یابد کاربران انتخاب دیگری ندارند به جز اینکه سرمایه اضافی مسدود کنند. حتی اگر مسأله اعتبار حل شود، باز هم نوسان مورد نظر میتواند منجر به وثیقه گذاری بیش از حد شود.
۳- اوراکل ها
ناکارآمدی اوراکل های داخل زنجیره (مکانیزمی که اطلاعات واقعی را پیدا میکنند و در قرارداد هوشمند ثبت میکنند) نگرانی بزرگی برای این سیستم ها میباشد، زیرا در مواقعی که سطح وثیقه، کمتر از نسبت مشخص شده وام به ارزش میشود، نقدینگی به طور خودکار رخ میدهد. پروژه های مختلف دیفای رویکردهای اوراکل متفاوتی اتخاذ میکنند اما بسیاری از پروژه ها از اوراکل MakerDAO استفاده میکنند. اوراکل MakerDAO طوری طراحی شده است که در حال حاضر فقط از استیبل کوین دای به صورت تک وثیقه پشتیبانی میکند اما در آینده طراحی آن به گونه ای تغییر خواهد کرد که از دای چند وثیقه نیز پشتیبانی خواهد کرد. اوراکل MakerDAO اطلاعات را از ۱۶ منبع مختلف جمع آوری میکند. این منابع شامل آدرس های اتریوم هستند که دارندگان توکن MKR به آنها رای داده اند و سپس در قرارداد هوشمند مستقل ثبت شده اند. این اوراکل میانگین اطلاعات ثبت شده این ۱۶ منبع را انتخاب میکند. این سیستم مقاومت در برابر حمله ۵۱ درصد را امکان پذیر میسازد زیرا منابع خارجی که احتمالا توسط عوامل مخرب ثبت شده اند را کنار میگذارد.
نکته مهم آن است که MakerDAO هم چنین از ماژول امنیتی اوراکل بهره میبرد که در آن، لایه دوم پروتکل میتواند تعطیلی اضطراری را فعال کند. اگر دلیلی وجود داشته باشد که اوراکل در خطر است، این امر باعث مسدود سازی سیستم در وضعیت ایمن میشود. در صورت بروز این حالت، کاربران میتوانند دای خود را به مبلغ یک دلار به اتر تبدیل کنند.
اوراکل های دای یک وثیقه ای، هر بار که قیمت اتر به میزان یک درصد تغییر میکند به روزرسانی میشوند اما اوراکل های دای چند وثیقه ای (MCD) هر ساعت یکبار به روز رسانی خواهند شد. این موضوع باعث میشود که ورودی ۱۶ اوراکل برای یک ساعت قابل مشاهده باشد. هرچند با در نظر گرفتن نوسان دارایی های کریپتو، این زمان تاخیر طولانی ممکن است مناسب نباشد. این شرکت اذعان میکند که این تاخیر میتواند جبران شود. به علاوه، نقدینگی جایگاه های متمرکز از طریق مزایده با MCD اجرا خواهد شد، یعنی شش ساعت یا بیشتر طول میکشد تا وضعیت ها نقد شوند، زیرا پروتکل به تمام آربیتراژها و نقدینگی های سراسر بازار و اکوسیستم دسترسی دارد. تاثیر ۶ ساعت منتظر ماندن برای وضعیت ها در مواقع تنش یا ریزش بازار میتواند چشمگیر باشد.
رویکرد Compound با در اختیار داشتن اوراکل خود متفاوت است به طوری که قیمت ها را از مجموعه ای از صرافی ها جمع آوری میکند و میانگین آنها را به طور منظم داخل زنجیره منتشر میکند. این اطلاعات با نوسان یک درصدی قیمت، به روز رسانی میشود اما اطلاعات داخل زنجیره هر ۱۵ الی ۳۰ ثانیه مطابق با سرعت اتریوم به روز رسانی خواهد شد. با در نظر گرفتن اهمیت اوراکل ها در این سیستم ها، پروژه های دیفای شاید به این موضوع بیشتر ترغیب شوند که روش های مورد استفاده را دقیق تر بررسی کنند.
دیدگاهتان را بنویسید